روستاي آلني - مشكين شهر

روستاي آلني

آقاي احمد همتي مشگيني و ماجراي حسن بهروزيه

+0 به يه ن

بؤلوم :

 

  • مجلس شوراي اسلامي
  • دوره ۱
  • جلسه ۱۶۹

رئيس جلسه: اكبر هاشمي رفسنجاني

تاريخ: ۱۳۶۰/۰۴/۰۱

شماره روزنامه رسمي: ۱۰۶۲۹

زمان: ۰۷:۳۰ تا ۱۲:۰۰

 

(قسمت اول)

-اعلام رسميت جلسه و تلاوت آياتي از كلام الله مجيد.

رئيس- با حضور ۱۸۰ نفر جلسه رسمي است. دستور جلسه  قرائت شود.

منشي- بسم الله الرحمن الرحيم. دستور جلسه ۱۶۹ روز دوشنبه اول تيرماه ۱۳۶۰ مطابق با نوزدهم شعبان ۱۴۰۱.

۱- تلاوت كلام الله مجيد.

۲- نطقهاي قبل از دستور.

۳- گزارش كميسيون تحقيق پيرامون پرونده حوزه انتخاباتي گلپايگان آقاي سيد ابوطالب محمودي.

۴- گزارش كميسيون تحقيق پيرامون اعتبارنامه آقاي حسن بهروزيه از حوزه انتخاباتي كليبر.

۵- اعلام اسامي غائبين و ديرآمدگان.

۶- اعلام ختم جلسه و تاريخ و برنامه جلسه بعد.

(در ساعت ۱۰/۵۰ آقاي پرورش ”نايب رئيس” اداره جلسه را بعهده گرفتند.)

غلامحسين حقاني (نايب رئيس كميسيون تحقيق-)

 بسم الله الرحمن الرحيم.

رياست محترم مجلس شوراي اسلامي.

طبق تصويب مجلس، هياتي مركب از آقايان : موسوي تبريزي، طباطبائي نژاد و ميلاني از اعضاء كميسيون تحقيق به منطقه كليبر و مشكين شهر وتبريز رهسپار شدند و پس از بازگشت طبق جلسات متعددي گزارشات خود را براي اعضاء كميسيون بيان داشتند. آقاي بهروزيه نيز در جلسه دعوت شده و به دفاع از اتهامات وارده بر خود نيز پرداخت. سرانجام در تاريخ ۱۳۶۰/۲/۲۰ كميسيون تحقيق ، با ۱۸ نفرتشكيل جلسه داد و در باره اعتبارنامه ايشان ، راي گيري بعمل آورد و طبق آن راي گيري با ۸ راي مخالف و ۷ راي موافق و ۳ راي ممتنع اعتبارنامه آقاي بهروزيه تصويب نشد.

همانطوري كه اطلاع داريد ، روال كميسيون تحقيق اين بوده است كه اگر اعتبارنامه تصويب ميشد، ادله تصويبش ذكر نميشد و بهمين جهت هم اعتبارنامه آقاي محمودي كه مطرح شد، گزارشي كه تنظيم كرديم و قرائت شد، ذكر ادله در آنجا نشده و اعتبارنامه‌اي كه از نظر كميسيون رد ميشد، اينجا ادله‌اش هم ذكر ميشد و روال هم اين بود كه اگر يك راي مخالف زيادتر بود از نظر ما رد شده حساب ميشد. منتها، با اين آئين نامه مجلس ، كه مصوبات بايد به اكثريت آراء برسد و چون اكثر مجموع افراد، راي موافق نداشتند واكثر موجود يعني راي مخالف، بيشتر از راي موافق بود، در كميسيون بحث شد كه آيا اين راي، مخالف است يا موافق؟ يعني رد شده ويا تصويب شده است؟ البته دو نفر هم بعدا كه در كميسيون نبودند، كتبا نامه‌اي هم نوشتند كه ما هم موافقيم كه از نظر كميسيون ، چون خودشان در جسه حضور نداشتند، رايها اعتبار ندارد.‌ما سابقا در اعتبانامه‌هاي قبلي اگر چنين چيزي ميشد، آن اعتبارنامه را رد شده حساب ميكرديم وادله رد را هم ذكر ميكرديم. منتها چون بعضي از اعضاء كميسيون اظهار داشتند كه اينجا رد شده نيست، با اصرار گفتند كه ما ننويسيم رد شد. همينقدر بنويسيم كه آراء كميسيون اينطور بوده است. آقاي هاشمي تشريف آوردند، ايشان فرمودند كه بگوييد تصويب نشد. اگر كه بناي رد باشد ما ادله رد را در يكجاي ديگر ذكر كرده‌ايم والان حاضر داريم. يعني كسانيكه معتقدند به اينكه اعتبارنامه ايشان بايد رد بشود، ادله رد قهرا براي آنها است و اگر مجلس موافقت بكند، آن ادله را من در اينجا ذكر بكنم و اگر موافقت نكند، من توضيحات ديگري بدهم و رد بشويم.

پرونده ايشان، متاسفانه يك پرونده پيچيده اي بود و طولاني‌ترين پرونده‌اي بود كه در مجلس تابحال طرح شده است ومن اعلام ميكنم كه بيشتر تاخيرش بخاطر خود آقاي بهروزيه بود. ما سه بار، يا چهار بار، راي‌گيري كرديم وجلسه تشكيل داديم.

يكبار در تاريخ ۱۳۵۹/۱۱/۱۵ بود،‌با شش راي مخالف وبا ۵ راي موافق و ۲ راي ممتنع كه درآنجا همه گفتند رد شده است و خود ايشان هم معتقد به رد بود.

يكبار در تاريخ ۱۳۵۹/۱۲/۱۷ با ۵ راي مخالف و ۷ راي موافق كه آنجا گفتند تاييد شده است و تصويب شد كه باز هم اشكالاتي بود كه بنا شد تحقيق بيشتري بشود.

قره باغ – آقاي پرورش اخطار آئين نامه اي دارم.

نايب رئيس- اخطار آئين نامه اي داريد ؟ بفرماييد.

قره باغ – بسم الله الرحمن الرحيم. مخبر كميسيون گفتند كه اگر نتيجه راي كميسيون تحيق مبني بر تصويب اعتبارنامه نماينده مزبور بود ، بدون ارائه دليل ما نظر كميسيون را ميگفتيم ، اما چون مبني بر رد است، لذا بايد دليل بياوريم،‌اين خلاف ماده ۱۴ آئين‌نامه داخلي مجلس است كه در آنجا ميگويد:

”گزارش هر يك از شعب كه صرفا درباره تاييد اعتبارنامه‌ها و بدون ذكر دليل ميباشد در مجلس قرائت ميشود. هر گاه اين گزارش مبني بر تاييد نماينده باشد واز طرف نمايندگان مخالفين مخالفتي ابراز نشود،‌ اعتبارنامه تصويب شده تلقي ميگردد”.

يكي از نمايندگان- آقا اينها مربوط به شعب است.

قره باغ – عرض ميكنم الان، ميگويم بخاطر همين خواندم ”ودر صورتي كه گزارش شعبه مبني بر عدم تاييد اعتبارنامه نماينده باشد ويا در مجلس كسي مخالفت بكند، پرونده انتخاباتي بدون بحث در مجلس به كميسيون تحقيق ارجاع ميشود. اين كميسيون ظرف حداكثر ۱۵ روز به دلايل و توضيحات مخالف و موافق و مدافعان طرف رسيدگي ميكند وراي ميدهد. راي كميسيون بايد مدلل وموجه باشد”.اين اطلاق دارد. اعم از آنكه نتيجه آراء اعضاء كميسيون تحقيق بر رد باشد، يا بر تاييد باشد. بايد مدلل باشد در هر دو طرف.

نايب رئيس- آقاي قره باغ، بهر جهت ايشان دارند،‌ توضيح ميدهند. در مورد آن هم كه تصويب شد و مجلس حتما احتياجي نديده است كه دلائلش را بياورد .

قره باغ – موظف بودند كه دلايلش را بگويند والان ايشان ميگويند ” چون مبني بر تاييد بود، دلايلش را نگفتيم.”

نايب رئيس- حالا آنكه رد شده دارند دلايلش را ميآورند.‌اينكه اشكالي ندارد.

حقاني- آقاي قره باغ، من الان عرض ميكنم توجه بفرماييد ، من عرض كردم روال و شيوه كميسيون تا بحال اينطور بوده است. كاري به اينكه درست بوده يا نادرست بوده نداشتم . عرض كردم كه روال ما اينطور بوده است.

نايب رئيس- شما بايستي اين اشكال را به اعتبارنامه قبلي ميگرفتيد، نه حالا.

حقاني- بلي،‌مربوط به قبل بود.

محمد مجتهد شبستري- آقاي پرورش ، من يك تذكري دارم.

نايب رئيس- بفرماييد.

مجتهد شبستري – آقاي رئيس ، من ميخواهم يك تذكري بدهم،‌تذكر مربوط به ماده ۱۳ آئين‌نامه است كه آقاي حقاني يك مقدار در اين ماده ۱۳ ترديد ايجاد كردند ، بايد از اين ترديد  مجلس بيرون بيايد ، تا حق آقاي بهروزيه ضايع نشود. من اين ماده را ميخوانم. ”مناط اعتبار براي رسميت جلسه كميسيونها نيز حضور بيش از دو سوم اعضاء ميباشد و تصميمات كميسيون با اكثريت مطلق آراء عده حاضر معتبر است” . يعني اين مساله قابل تشكيك وترديد نيست كه اگر اكثريت مطلق آراء حاضر به هيچكدام از دو طرف نباشد يعني نه رد باشد ونه تصويب. به هيچوجه نميشود تشكيك كرد كه آيا اين رد است يا نيست؟ تشكيك ايشان وارد نيست . اين امر اذهان را خراب ميكند. مطابق اين ماده ۱۳ اعتبارنامه آقاي بهروزيه رد نشده است. قطعا، تصويب هم نشده است. بنابراين، تشكيك رد نبايد گذاشت.

حقاني – با خود آقاي شبستري هم ما صحبت كرديم، اينجا دو نظر هست ، آقايان توجه بفرمايند با اينكه متاسفانه اكثر آقايان نيستند دو نظر هست.

يك نظر اين است كه ،‌ اگر اكثر آراء موافق نبودند،‌اكثر اراء مخالف بودند، اين رد است . (يكي از نمايندگان: اين نظر را از كجا ميگوييد؟ ) و چون ما راي موافق و مخالف و ممتنع داريم، اگر راي ممتنع يك چندتائي بود وراي مخالف بيشتر از راي موافق بود، ولي در قبالش راي ممتنع هم داشتيم. آيا اين رد است يا اينكه نه رد ونه تصويب است؟ نظر آقاي شبستري اين است كه نه رد ونه تصويب است. ولي نظر بعضيها اين است كه اين رد است. همانطوري كه عملا در مجلس هم ملاحظه ميكنيم. من خالي از هر گونه توجهي به افراد عرض ميكنم. ما در مجلس ، عملا شيوه‌مان اين است اگر كه چيزي ميخواهد تصويب يا رد بشود، نمايندگانيكه بعنوان موافق برمي‌خيزند يا بعنوان مخالف، ممكن است آراء بعضي از آنهايي كه نشسته اند، ممتنع باشدو بعضي آراءشان بعكس باشد. اما به همان تعدادي كه برميخيزند ، اگر تعدادشان زيادتر شد ، قهرا تصويب ميشود و اگر تعدادشان كم باشد اين رد ميشود. ولو اينكه افرادي كه نشسته اند اكثرا ممتنع باشند ، اين شيوه ما در راي گيري مجلس است.

محمد شبستري – آقاي حقاني ، كميسيون با مجلس فرق ميكند .

حقاني - بنابراين در كميسيون هم اين دو نظر هست كه آيا مثل مجلس است ، يا غير از آن است ؟ بنابر اين جاي تشكيك است . بر خلاف آنچه آقاي شبستري ميفرمايند .

علي اي حال ، ما طبق آيين نامه ميتوانيم كه مستدل ذكر بكنيم ، اما من باز ميخواهم كه اگر مجلس موافق باشند ...

بهروزيه- اين بايد روشن بشود كه تصويب است يا رد؟ چون ماده ۱۳ صراحت دارد كه مصوبات كميسيونها با اكثريت مطلق  آراء عده حاضر معتبر است.

نايب رئيس- آقاي حقاني، اين را ثابت بفرماييد كه در كميسيون اكثريت مطلق بوده است. آقاي حقاني،‌ آقاي شبستري ميگويند كه ثابت كنيد كه اكثريت مطلق دركميسيون بوده .

حقاني- اكثريت مطلق براي موافقت نبوده، حالا كه اكثريت مطلق براي موافقت نبوده،‌آيا رد است يا غير رد است؟ بحث اين است، توجه بفرماييد ما ۸ راي مخالف داريم‌، ۷ راي موافق داريم ، ۳ راي ممتنع .

بهروزيه- آقاي پرورش ، ماده ۱۳ آئين نامه صراحت دارد كه تصميمات كميسيون با اكثريت مطلق آراء عده حاضر معتبر است. در كميسيون ۱۸ نفر بوده‌اند كه اكثريت مطلق ۱۰ نفر ميشود كه ميبايستي يا راي مثبت ميدادند يا منفي كه تصويب يا رد ميشد. طبق آن توضيحي كه آقاي شبستري دادند اين نه رد ميشود ونه تصويب. بنابراين اول بايد رد شده باشد كه دلايل رد را بگويند.

حقاني- بهر حال روال سابق اين بوده است كه اگر ما بخواهيم به روال سابق عمل كنيم، اين را ردشده حساب ميكرديم وقدر مسلم اين است كه تصويب شده نيست.

نايب رئيس- ميگويند كه اگر تصويب نشده، رد شده هست؟ اين بايد مشخص بشود.

عده اي از نمايندگان- ادله را بگوييد.

حقاني – اگر مجلس موافق باشد من ادله را ذكر ميكنم. همانطوري كه مطلع هستيد و آن دفعه هم عرض كردم با اعتبارنامه ايشان، چند نفر مخالفت كردند و مخالفين به كميسيون آمدند و مفصل ادله خودشان گفتند . خود‌آقاي بهروزيه هم آمد گفت، منتها چون اتهام قتل در پرونده‌شان بود، نظر بعضي از اعضاء كميسيون اين بود كه اين پرونده مطرح نشود و نظر خود آقاي بهروزيه هم همين بود كه اين پرونده به دادگستري برود ودر آنجا تكليفشان روشن شود كه يا محكوم و يا تبرئه بشوند و بعد برگردد به كمسيون . يك مقدار تاخير پرونده واعتبارنامه ايشان بخاطر اين بود و يك مقدار تاخير هم بخاطر اينكه دوستان تشريف نبردند كه علتش را گفتند وبعد هم دو مرتبه را ي گيري شد، باز هم تشكيكي كردند كه در مجلس مطرح شد و بنا شد سه نفر بروند. سه نفر از برادران همانطور كه در اصل گزارش خواندم رفتند در منطقه تبريز و كليبر و مشكين شهر و يك بررسي دقيقي انجام دادند . متاسفانه در آنجا هم به وحدت نظر نرسيدند. آقايان كه برگشتند گزارشي دادند كه دو نفرشان گزارش را امضاء كرده بودند و يك نفر امضاء نكرده بود ، گزارش از آقايان طباطبائي و موسوي تبريزي بود. بعد هم آقاي ميلاني گزارش ديگري نوشته‌اند . طبق معمول اگر راي اكثريت بگوييم گزارش رسمي ما همان گزارشي است كه آن دو نفر امضاء كرده‌اند ولي در عين حال ما هر دو گزارش را گرفتيم ، اگر باز مجلس موافق باشد۰۰۰

دكتر ميلاني – خيلي عذر ميخواهم، آن دونفر مخالف بودند و بنده موافق. بنابراين مخالفين يك نظر دادند وموافق هم يك نظر.

حقاني – ما در كميسيون تصويب كرديم كه اين سه نفر تشريف ببرند، براي رفع شبهه ايشان ، كميسيون اينطور فكر كرد كه آقاي دكتر ميلاني طرفدار ايشان هستند وآقاي موسوي مخالف۰۰۰

ميلاني – آقاي طباطبائي هم بي طرف نبودند.

نايب رئيس- آقاي ميلاني بحث نفرماييد. اگر دلائلي داريدو بخواهيد رد كنيد ، بعد يا خودشان يا خودتان توضيح بفرماييد. هيچ اشكالي ندارد، يا خودشان توضيح ميدهند، يا خود شما توضيح خواهيد داد.

حقاني (نايب رئيس كميسيون تحقيق)- ما اميدورايم كه پا را از تقوي و خلاف تحقيق برنداريم ، آقاي طباطبائي را ما بعنوان يك فرد بيطرف فرستاديم.

ميلاني – ايشان بي طرف نبودند.

نايب رئيس- آقاي ميلاني بحث دو نفره كه نيست. شما اگر دلائلي داريد و ميخواهيد رد كنيد يا خودتان يا ايشان توضيح ميدهند، اشكال ندارد.

حقاني(نايب رئيس كميسيون تحقيق) – مانظر خودمان را ميگوييم ما نظرمان اين بود كه‌ آقاي طباطبائي كه بر پرونده مسلط وبيطرف بودند، يعني اهل آنجا نبودند وداعي نداشتند و رابطه‌اي با آنجا نداشتند،‌به عنوان بيطرف فرستاديم، بنابراين نظر اين طور بوده است و گزارش دو نفر آنطور و گزارش يك نفر اينطور بوده است.حالا اگر مجلس موافق باشد ، ما ميتوانيم هر دو گزارش را اينجا برايتان بخوانيم. بدنبال آن نامه‌هاي فراوان و تلگرافهاي خيلي زياد از افراد و شخصيتها وارگانهاي مختلف دولتي وانقلابي به كميسيون فرستاده شده است كه يك مقداري از آنها رامن آورده‌ام و ملاحظه ميفرماييد كه هم بر له وهم بر عليه ايشان آمده است. آنچه كه بدون هيچ نظري ميتوان گفت اين است، از مشكين شهر نوعا ارگانهاي انقلابي آنجا به مخالفت ايشان تلگراف زده و نامه نوشته‌اند و ارگانهاي انقلابي كليبر اكثرا بنفع ايشان تلگراف زده اند و طومارهاي فراواني از دهات وشهرها فرستاده اند كه يك مقدارش را اينجا ديديد و آنچه كه پخش شده است متاسفانه يك قسمت قضيه است. بعضي از علماي آنجا نظرهايي داشتند مثل امام جمعه كليبر و رئيس دادگاه ودادستان آنجا كه‌ آقاياني كه تشريف بردند آنجا با اكثر آنها صحبت كردند، مخصوصا با آقاي سيد حسين موسوي رئيس دادگاه ، و مسائل مفصلي را مطرح كرده‌اند و شكايات زيادي را آورده‌اند كه يك مقداري از آنها را بايد به دادگاه رد كنندو آنجا نظر بدهند. حالا آنچه كه درسابق مطرح شده بود، اعضاء وآقاياني كه تشريف بردند و برگشتند ، در گزارش خودشان (آنهاييكه معتقد بودند بر اينكه پرونده ايشان بايد رد شود) اين ادله بقوت خودش براي آنها باقي مانده بود و حتي يك چيزي هم اضافه شده است وآنهايي كه معتقدند به اينكه تصويب بشود قهرا اين ادله را قبول ندارند واگر دليلي را ما اينجا ذكر ميكنيم، دليل كساني است كه معتقد بر رد اعتبارنامه ايشان هستند. ادله در مجموع اين بود ، و اينكه تعبير به اتهام ميكنم بخاطر اين است كه حكم را بايد حتما دادگاه صادر كند واين كار دادسراها ودادستاني و دادگاههاي دادگستري وانقلاب است. از اين جهت من بعنوان اتهام در اينجا ذكر ميكنم، ولي آنهايي كه راي داده‌اند از مجموعش استفاده ميكنند كه يك مسائلي بوده است كه ايشان صلاحيت براي وكالت ندارند.

خورشيد دوست – يعني چه، اتهام هست يا نيست؟

نايب رئيس- آقاي خورشيد دوست سوال بفرماييد ، توضيح ميدهند.

حقاني(نايب رئيس كميسيون تحقيق) ـ آقايان اگر سوالاتشان را شفاهي بپرسند من جواب نميدهم. كتبي مرقوم بفرمايند. پرونده اينجا زياد است وما بدون هيچ غرض ومرضي نظر داده ايم . فقط بقول مشهور قربة الي الله و بدون نظر آنچه بنظر رسيده ودر خور شأن كميسيون تحقيق بوده است واعضاي كميسيون هم همه تشريف دارند، عرض ميكنم.

بهروزيه – آقاي پرورش، طبق ماده ۱۳ و ۱۴ آئين نامه ، من ميخواهم عرض كنم كه ۰۰

نايب رئيس- آقاي بهروزيه ، شما بعد نوبتتان ميشود، توضيح بدهيد واگر اشكالاتي به خود كميسيون و نحوه راي‌گيري داريد، بعد توضيح ميدهيد. ايشان بعنوان نايب رئيس كميسيون دارند توضيح ميدهند. شما هم بعد نوبتتان ميشود توضيح بدهيد .الان كه اشكال نميتوانيد بكنيد ، بعد جواب بدهيد.

بهروزيه – وقتي دلائل رد يا قبول را ميتوانند بخوانند كه بنا را بر اين بگذارند كه اعتبارنامه رد ميشود۰۰

نايب رئيس- در هر صورت بايد دلائل را بياورند.

حقاني- دلايل كساني را كه معتقد بر رد بوده اند.

ميلاني – آئين نامه اينجا ميگويد كه ”مناط تصويب اعتبارنامه اكثريت مطلق آراء موافق خواهد بود”.

نايب رئيس – ايشان توضيح دادند كه ما بر اساس روالي كه در كميسيون داشتيم ، اين اعتبارنامه رد شده است والان هم دارند دلائل رد را ميآورند. خود ايشان ميتوانند به روال آنها تشكيك كنند واشكالي هم ندارد.

محمد يزدي – بر اساس آئين نامه ، اگر رد هم نشده باشد، بايد ادله را بگويند.

نايب رئيس- ادله را دارند ميگويند، من توضيح دادم، ميگويند بر اساس روالمان (اين اخطار را آقاي شبستري هم فرمودند) ماداريم توضيح ميدهيم.

حقاني(نايب رئيس كميسيون تحقيق) – آئين نامه ميگويد نظر اين است كه رد است.

نايب رئيس- كميسيون آن را رد كرده است و بعد شما ميتوانيد به روال تشكيك كنيد .اشكال ندارد.

 آقاي حقاني شما به صحبتتان ادامه بدهيد.

حقاني (نايب رئيس كميسيون)- ۱- اتهام دستور قتل سه نفر باسامي حاج رستم عيسي لو وحاج سهراب عيسي‌لوو فرهاد بيرامي .

۲-اتهام مصادره اموال بدون مجوز قانوني در موارد متعدد.

الف-در يك مورد مصادره 6 هزارگوسفند بمبلغ يك ميليون تومان.

ب- در مورد مصادره ۶ هزار گوسفند ديگر كه بعد از ۶ ماه مجددا آنها را به صاحبانش برگرداند.

ج- مصادره وشكستن ماشين آلات شركت ساختماني طوفان.

د- مصادره ۴۹ فقره دستبند وانگشتري و ماشين لندرور و استيشن.

۳- اتهام سركشي از دستور دادستان.

۴- گرفتن حدود سيصد قبضه اسلحه از مردم .

باين ترتيب كه نامبرده سلاحها را نزد يكي از دوستانش كه در سپاه كليبر بوده ميگذارد.آنگاه كه به مجلس شوراي اسلامي ميآيد، نامه‌اي به شخصي بنام كريماني مينويسد واظهار ميدارد كه ”كه با توجه به بي‌ثباتي سپاه دراولين فرصت ممكن اين سلاحها را به تهران بفرست تا افراد صالح را مسلح كنيم” .

عين نامه اش را براي اينكه عنايت داشته باشيد ميخوانم. (اين خط خود آقاي بهروزيه است كه در بالاي صفحه تاييد كرده است.)

”برادر داود كريماني،

‌بعد از سلام واحوالپرسي بحضورتان ميرساند كه با عنايت به مذاكرات حضوري كه در مورد بعضي از سلاحها بعمل آمد ، با توجه به وضعيت بي ثباتي سپاه واينكه هر آن ممكن است مسوول از كار بركنار گردد، لذا مقتضي است فرصت را مغتنم شمرده ، امكانا سلاحهاي مورد مذاكره را به برادر محمودعمله زاده تحويل نماييد تا در نزديكترين فرصتي كه به تهران خواهند آمد، همراه خود بياورند تا بتوانيم افراد صالح و شايسته اي را از نظر نظامي تامين نماييم، ضمن پوزش از زحمات چند روزه. بهروزيه”.

در بالاي صفحه هم مرقوم فرموده‌اند ، اينجانب حسن بهروزيه، فرزند ابراهيم خليل دارنده شماره شناسنامه ۱۱۱۵ متولد 33 صادره از تبريز صحت موارد ذيل را تاييد مينمايم. و نامه هاي فراواني آمده است از امام جمعه كليبر ،امام جمعه مشكين شهر وآقايان ديگر كه عرض كردم مجموعا له وعليه ، هر دو هست. بعضي از آقايان نمايندگان مجلس هم بآنجا تشريف بردند و خيلي تعريف كرده‌اند و بعضيها هم رفته‌اند وخيلي تنقيد كرده‌اند. من اول گزارش آقايان، يعني آن دو نفر را ميخوانم. اگر مجلس موافقت كند گزارش آقاي ميلاني راهم ميخوانم. هر دو را آورده ام كه كاملا بيطرف باشم. كميسيون محترم تحقيق مجلس شوراي اسلامي :

محترما باطلاع ميرساند:

 (اين عين گزاشي است كه دو نفر از آقايان كه اكثر اين هيات هستند امضاء كرده اند ) بدنبال مسووليتي كه آن كميسيون در رابطه با پرونده انتخاباتي حسن بهروزيه نماينده بخش كليبر بعهده اينجانبان سيدابوالفضل موسوي و سيدنورالله طباطبائي نژاد وسيد محمد ميلاني گذاشته بود در تاريخ ۶۰/۱/۳۰ بمنظور تحقيق و بررسي درمورد اتهامات وشكايات وارده در پرونده انتخاباتي بهروزيه به تبريز رفتيم . ابتدا در دادگاه انقلاب تبريز با حجةالاسلام سيد حسين موسوي قاضي شرع تماس گرفتيم وازآنجا كه ايشان در جريان كامل بودسوالاتي از ايشان كرديم و آقاي موسوي تبريزي فرمودند بهروزيه در اينجا با ما كار ميكرد بعد در كليبر چپيها و ضد انقلاب درگيري بوجود آورده بودند، لازم ديديدم ايشان را بآن منطقه اعزام كنيم. بهروزيه ابتدا با توجه به وضع زمان و حساسيت آن كارهاي مثبتي انجام داد، (هيچ كم وزياد نكردم) لكن بدنبال آن ، تخلفات هم كرد، اجزاه بازداشت افراد و توقيف اموال داشت ولي اجازه صدور حكم و مصادره اموال نداشت.از ايشان سوال شد چه تخلفاتي كرده است؟ ايشان فرمودند زياد از جمله :

۱- تقسيم زمين بدون مجوز قانوني.

۲- مصادره اموال از جمله: ماشين‌آلات يك شركت ساختماني بنام شركت طوفان را گرفته و بين روستائيان تقسيم كرده است، كه هم اكنون در دست آنها است.

۳- نگهداري پول واموال مصادره شده را بيش از يكسال كه هنگامي كه باو گفتم و آورد البته سه ماه از افتتاح مجلس گذشته بود، از حدود يك ميليون و سيصد هزار تومان حدود نهصد هزار تومان آن را بطور نقدو بقيه را صورت آورد كه خرج كرده است.

۴- بازكردن جعبه هاي بسته بدون صورت جلسه وتحويل ندادن بعضي از آنها را بمدت يكسال از منزل شخصي كه صندوق را برداشته بودند.

پنج صندوق را برداشته بودند، چهار صندوق را آوردند صندوقها باز شده بود يكي از آنها را نتوانسته بودند ببندند و درآنها كيسه هاي كوچك كهنه اي خالي بود كه در بعضي از آنها سنگ بود. و يكي از صندوقهارا بعد از يكسال كه من باو گفتم ، آورد سپس از تبريز عازم شهر اهر و مشكين‌شهر و كليبر شديم. و از آنجا كه عمده شكايات و ادله اعتبارنامه بهروزيه دركميسيون تحقيق عبارت بود از اتهام شركت در قتل سه نفر بنام حاج رستم وحاج سهراب عيسي لو و فرهاد بيرامي و مصادره اموال آنها. (اينجا توضيح بدهم) آقايان گفتند كه از اين سه نفر دو نفر وضعشان ناجور بود كه اگر دادگاه هم ميگرفت احتمالا بحساب آنها ميرسيد و يكي از آنها بيگناه بوده است . آنطور كه آقايان ابراز كرده اند و ظاهرا آقاي ميلاني هم فرموده اند

(در ساعت ۱۱/۱۵ آقاي هاشمي رفسنجاني اداره جلسه رابه عهده گرفتند) .

ميلاني – من آنطور عرض نكردم.

حقاني( نايب رئيس كميسيون تحقيق) – اينكه گفتم ظاهرا بخاطر همين بود كه فكر كردم كه شما گفته‌ايد.

رئيس- گفتيد آقاي ميلاني ، ايشان ميگويند من نگفتم.

حقاني – بلي، عرض كردم ظاهرا، ومصادره اموال آنها ومصادره اموال ديگران ونامه‌ايكه بهروزيه بفرمانده سپاه اهر نوشته واز او خواسته است كه اسلحه ب تهران بفرستددرخصوص اين موارد بتحقيق پرداختيم، در خصوص اتهام قتل، آقاني كه نوشته‌اند باين جمله عنايت داشته‌اند ، كه شما هم ميتوانيد توجه بفرماييد در خصوص اتهام قتل باتوجه به پيچيدگي موضوع واهميت آن با اينكه هشتاد درصد مساله براي ما روشن شد ولي بطور قطع و صددرصد نفيا يا اثباتا نميتوانيم اظهار نظر كنيم و پيشنهاد ميكنيم اين موضوع صريحا از طريق مقامات قضائي مورد پيگيري قرار گيرد.اما در خصوصي مصادره اموال وتقسيم زمين و بازداشتهاي بيمورد با تحقيقي كه از مسوولين قضائي واجرائي وافراد شاكي وحتي افراد طرفدار ايشان بعمل آمد بطور قطع كارهاي خلاف قانون بوسيله ايشان انجام شده است واما در باره نامه‌ايكه بهروزيه بفرمانده سپاه اهر بنام كريماني نوشته بود واز وي خواسته بود تا با توجه به بي‌ثباتي سپاه اسلحه‌هاي مورد مذاكره را بتهران بفرستد تا ايشان افراد صالح را از نظر نظامي تامين نمايد نه جواب خود بهروزيه ونه جواب كريماني هيچكدام از نظر هيات قانع‌كننده نيست. وايشان بايد پاسخگوي اين نامه بطور روشن باشد اين بود گزارش اين دو نفر گزارش آقاي ميلاني هم هست اگر موافقيد ميخوانم.

عده اي از نمايندگان- بخوانيد.

 


یازار : مشگين شهر روستاي آلني چهارشنبه 17 مهر 1392 | باخیش لار (0)

آقاي آيت الله مدني ، آيت الله قدوسي، آيت الله مشكيني و اعتبارنامه حسن بهروزيه

+0 به يه ن

بؤلوم :

 

  • مجلس شوراي اسلامي
  • دوره ۱
  • جلسه ۱۶۹

رئيس جلسه: اكبر هاشمي رفسنجاني

تاريخ: ۱۳۶۰/۰۴/۰۱

شماره روزنامه رسمي: ۱۰۶۲۹

زمان: ۰۷:۳۰ تا ۱۲:۰۰

(قسمت دوم )

رئيس- بخوانيد ، بهر حال سه نفر بوده‌اند نظر آن يكنفر راهم بخوانيد.

حقاني (نايب رئيس كميسيون تحقيق)-

رياست محترم كميسيون تحقيق محترما بمعيت آقايان سيد ابوالفضل موسوي نماينده محترم تبريز و آقاي طباطبائي نژاد نماينده محترم اردستان اينجانب سيد محمد ميلاني نماينده مردم تبريز جهت رسيدگي به پرونده انتخابي آقاي حسن بهروزيه نماينده مردم كليبر بدستور رياست محترم مجلس بمنطقه عزيمت كرديم .

 حاصل بررسي باين شرح بود: (نظر آقاي ميلاني)

۱-مناطقي كه جهت بررسي مسافرت شد .تبريز، اهر، مشكين‌شهر و كليبر بود.

۲-ايشان بشرائطي كه خانها و كمونيستها در منطقه مشغول فعاليت بودند حتي عده‌اي از مسلمانها راگرفته وزندان كرده بودند به آن مناطق مخصوصا كليبر، ماموريت مييابند. و خدمات زيادي داير به تثبيت حاكميت انقلاب اسلامي در منطقه اعمال ميفرمايند وبنا به اظهارآقاي موسوي رياست محترم دادگاه،‌ ايشان بهيچ گروهي وابستگي ندارند وايشان حق توقيف وجلب را داشتند ولي حق مصادره و صدور حكم شرعي را نداشتند، در رابطه با دادستاني ايشان شكاياتي از ايشان شده بود كه بعد از بررسي نتايج بدست آمد:

۱-در مورد مصادره ها.

الف- اتهام مصادره ۶ هزار گوسفند، مصادره بدستور قاضي

شرع بوده است وخود اموال گوسفند بنا بر رواياتي متعلق به

 شركت كشت و صنعت مغان بوده كه از طرف خانهاي منطقه

 غارت شده بود ودر هر صورت آقاي بهروزيه مصادره نكرده‌اند

 بلكه دستور از طرف قاضي شرع جناب آقاي موسوي بوده

است، وآقاي بهروزيه از اتهامات وارده مبرا ميباشد.

ب- در مورد مصادره ۶ هزار گوسفند ديگر ضمن توجه بروايت غارت گوسفندان شركت كشت وصنعت مغان بوسيله خانهاي محلي باز متذكر ميشود كه دراين مورد نيز مصادره‌اي از طرف آقاي بهروزيه در بين نبوده است. واين گوسفندان بوسيله حاكم شرع منطقه مشكين شهر انجام شده است.

ج- اتهام مصادره در مورد اموال شركت طوفان هيما مصادره اي نبوده است و به دستور استاندار وقت،ماشين‌آلات بيكار را كه شديدا مورد نياز نهادها بوده است جابجا كرده تا نهادها مشغول كار بشوند و از آنها استفاده شود. ضمنا شركت طوفان هيما بدهي كلاني بدولت دارد كه بايد بمورد اموالش دقت و توجه بيشتري از طرف دادگاههاي انقلاب انجام گيرد.

د- قاضي محترم شرع آقاي موسوي اتهامات جديدي داير برمصادره زمين ، نداشتن صورت مجلس ، در مورد اموال توقيفي ، باز كردن بدون اجازه جعبه ها زده اند. در مورد نداشتن صورت مجلس، آقاي بهروزيه صورت مجلس را ارائه ميدهندو همين جا بنا به اظهار دادگاه با توجه باظهارات۰۰۰

باباصفري- آقاي هاشمي ، با اين سبك خواندن اصلا ما متوجه نميشويم چه چيز ميگويند؟ اگر بد نوشته‌اند كه خودشان بيايند وبخوانند.

يكي از نمايندگان- مگر هياتي نرفته است و آيا گزارش را بايد هيات يا يك نفر ديگر بدهد ؟ در صورتيكه حالا دارد دو گزارش داده ميشود .

رئيس - هيات چون اختلاف داشتند دو نفر يك گزارش را داده‌اند ويك نفر گزارش ديگر را .

يكي از نمايندگان- اكثريت ملاك است.

رئيس- بخوانيد.

ميلاني – جوري بخوانيد كه منظور ما حاصل بشود.

حقاني- چشم در مورد نداشتن صورت مجلس، آقاي بهروزيه صورت مجلسي را ارائه ميدهند و بنا باظهار دادگاه با توجه به اظهارات نصرتيها اموال درست بوده و كسري نداشته است. در مورد مصادره زمين آقاي موسوي قاضي شرع ، زمين ومحل خاصي را ارائه نكردند البته آقاي بهروزيه بدستور شوراي انقلاب براي حل اختلافات محلي كه حدود ۱۵ سال عامل نزاع بوده است به روستاهاي قره‌قيه ميروند و طبق مدارك ثبت ، تعيين حدود ميكنند و مدارك آن ، موجود است.

هـ - در مورد اتهام قتل تا آنجائي كه تحقيقات نشان داد و مدارك موجود است ايشان دخالتي دراين مساله نداشته‌اند در حد تحقيقات فعلي ايشان تبرئه ميباشد.

۳-در مورد نامه‌ايكه ايشان به سپاه منطقه اهر مرقوم داشته‌اند جواب سياه اهر قابل توجه است. و مضمون آن اينكه طبق مذاكراتي كه بين ايشان و سپاه اهر گذاشته سلاحهاي شكاري كه از خود روستائيان محلي جمع‌آوري شده با اجازه دادگاه وحاكم شرع مجددا در اختيار روستائيان قرار خواهدگرفت.

بهر حال اين دو گزارش بود از اين سه نفر آقايان.

يكي از نمايندگان-بالاخره كدام يك از اين گزارشها درست است؟

حقاني – عرض كردم دو نفر يك نامه را نوشته‌اند و يك نفر يك نامه ديگر را.

يكي از نمايندگان- اكثريت درست است يا اقليت؟

حقاني – اجازه بدهيد بحث نشود. بنابراين ما باندازه كافي وبيش از حدي كه معمول كميسيون تحقيق بوده است تحقيق كرديم وتا بحال همانطور كه عرض كردم هم شكايات خيلي زيادي رسيده است و هم تاييديه فراواني رسيده است . بشكل نامه بشكل تلگراف و بشكل طومار كه همه آنها قابل بحث و بررسي است. و بيشتر بحثش رابايد دادگاه انجام بدهد واز مجموع جريانات و اين كارها كه بعضي از آنها را اقرار دارند كه حتما خلاف بوده است و بعضي از آنها هم در حد اتهام است كه قابل تحقيق است. هشت نفر از ۱۸ نفر اعضاي كميسيون تحقيق باين نتيجه رسيدند كه اعتبارنامه ايشان بايد رد بشود و هفت نفر هم راي موافق داده‌اند و سه نفر هم راي ممتنع داده‌اند واين بود سرگذشت پرونده ايشان .

مجيد انصاري- آن دو نفر را هم اشاره كنيد.

حقاني – آن دو نفر را اول عرض كردم در كميسيون مطلقا تشريف نداشتند دراين اواخر همينطوري يك نامه‌اي نوشته‌اند كه ما هم نظرمان موافق است . اوايل تشريف داشتندولي دراين اواخر كه آقايان رفتند و تحقيق كردند و آمدند در كميسيون و بررسي كردند و گزارشاتشان رادادنددر كميسيون نبودند يكي آقاي دكتر يزدي بودند كه مطلقا تشريف نمي‌آوردند با اينكه مخبر كميسيون بودند يكي هم جناب آقاي حجازي بودند كه در اين اواخر تشريف نداشتند.

باباصفري- بالاخره عضو كميسيون هستند يا نه؟

حقاني – مثل مجلس است. راي اعتبار ندارد.

رئيس- آقايان ، قانون كميسيون را كه ميدانيد در جلسه رسمي اگر اكثريت نياورده ميگويند تصويب نشد.

يكي از نمايندگان – وقتي در جريان يك پرونده نبودند چه جوري راي بدهند؟

رئيس- راي نميتوانند بدهند فقط نظرشان را گفته اند.

 مخالفان بيايند صحبتشان را بكنند مخالفان چه كساني هستند؟

منشي- آقايان همتي وعلم الهدائي و حسيني .

رئيس- بترتيب آقايان صحبت كنند هر نفر هم يكربع ساعت وقت دارند.

يكي از نمايندگان – آقاي هاشمي ، آن سه نفري كه رفته‌اند هر كدام پنج دقيقه بيايند صحبت كنند.

رئيس- خير، ديگر صحبت نميشود كرد، گزارششان را داده‌اند . يكبار ديگر هم آقايان در جلسه صحبت كرده‌اند و نظراتشان را گفته‌اند.

ميلاني – آقاي هاشمي اخطار آئين نامه اي دارم.

رئيس- بفرماييد.

ميلاني – نمايندگاني كه ميتوانند صحبت كنند كه در جلسه بوده باشند و مخالفت كرده باشند.

رئيس- البته همينطور است.

ميلاني – در صورت جلسه آن روز اسم جناب آقاي حسيني و آقاي علم الهدايي نيست.

منشي- فقط آقاي همتي بوده‌اند.

حسيني طباطبائي- عرض كنم ما را به كميسيون دعوت نكردند بعد آقاي يزدي گفت شما در همين جا صحبت كنيد.

رئيس- نميشود اگر موقعي كه اعتبارنامه در مجلس مطرح شده كسي مخالفت كرده باشد حالا ميتواند صحبت بكند.

حسيني طباطبائي – من اعلام مخالفت كردم.

رئيس- ايشان ميگويند اعلام مخالفت كردم. خوب صورت جلسه را ميآوريم.

حسيني طباطبائي – اين چيزي نيست كه من حالا بگويم يواش كه نگفتم با صراحت گفتم.

آيت- ايشان در آنموقع پهلوي من نشسته بودند و مخالفت هم كردند.

حائري زاده – آقاي هاشمي خودتان صورت جلسه را ببينيد ايشان مخالفت نكرده‌اند.

رئيس- آقاي آيت ميگويند مخالفت كرده اند.

ميلاني – بايد در صورت جلسه قيد شده باشد. نوارش را هم ميتوانيد گوش كنيد .

حسيني – بلي، نوارش را هم ميتوانيد گوش بكنيد.

رئيس- خيلي خوب شما بفرماييد بنشينيد فعلا آقاي همتي بيايند صحبت كنند تا نوار را هم گوش كنيم.

همتي- چقدر حق صحبت دارم؟

رئيس- اگر تنها باشيد نيم ساعت حق صحبت داريد در صورتجلسه آنروز نوشته . وقتي كه پرونده مطرح شد در شعبه ۹ گفتند مورد بررسي قرار گرفت وبا اكثريت آراء

 تاييد گرديد.

بااحترام-مخبر شعبه ۹

همتي- بنده مخالفم.

رئيس- بنابراين پرونده آقاي بهروزيه به كميسيون تحقيق ارجاع ميشود . ديگر كسي مخالف نيست؟ (اظهاري نشد) .

 

حقاني – آقاي هاشمي صورتجلسه دليل نميشود ايشان آنروز بوده اند ومخالفت كرده اند.

رئيس- گفتم نوار را ببينند معلوم بشود چون اينها گاهي اشتباهاتي دارد . آنوقت روشن ميشود.

حسيني – آقا يك نكته را شاهد بر اين مطلب عرض ميكنم آقايان به من پيغام تهديد دادند كه اگر۰۰

رئيس- اين را حالا بحث نفرماييد ببينيد نتيجتا هم فرقي ندارد،‌چون شما دو نفريد اگر دو نفري صحبت كنيد، نيمساعت يعني دو تا يك ربع است . اگر ايشان تنهايي هم صحبت كنند نيمساعت است. ”نماينده اي كه در موقع طرح اعتبارنامه مخالفت كرده باشد ميتواند حداكثر بمدت نيمساعت در مجلس صحبت كند و چنانچه تعداد نمايندگاني كه در موقع طرح اعتبارنامه مخالفت كرده‌اند، بيش ازيك نفر باشد مدت صحبت هر يك حداكثر يكربع ساعت خواهد بود.

 بفرماييد آقاي همتي.

همتي-

 بسم الله الرحمن الرحيم. و به نستعين و هوالمعين اعوذ بالله من الشيطان الرجيم. ولا تقف ماليس لك به علم ان السمع والبصروافواد كل اولئك عنه مسوولا. با درود به رهبر كبير انقلاب، اينجانب كه از سال ۴۱ تا سقوط رژيم فاسد درحوزه مشكين شهر با حكومت طاغوت و طاغوتيان مبارزه نموده و زادگاه ومحل مبارزاتم همانجا بوده وهست، ضمن ارائه بعضي از دلائل در رابطه با اعمال آقاي حسن بهروزيه اهل تبريز و نماينده كليبر بخش اهر كه در دور اول بعلت صغر سن انتخاب ايشان ابطال گرديده وبا فاصله كمي با تفسير سن و كنار رفتن دو رقيب بحالت اعتراض خود دوباره انتخاب شده بعنوان شاهد، يعني گفته‌هايم بعنوان شاهد به معني حاضر و ناظر وآگاه بر اعمال خلاف شرع و خلاف قانون بهروزيه در روستاهاي مشكين شهر، شهادت ميدهم. و حاضرم در مقابل كلام الله مجيد بايستم وآنچه كه ميگويم خداوقرآن وتمام خون شهدا را هم شاهد بگيرم. با توجه به آيه شريفه‌اي كه در اول خوانده شد شهادت ميدهم آقاي بهروزيه وافرادي كه غير از بهروزيه از كسي الهام و اطاعت نداشتند،‌ ميلونها تومان نقد ،اشيا، يخچال نفتي ، زيورآلات زنان، ماشين‌الات كشاورزي و سواري،گاو و گاوميش و گوسفند و ساير اغنام واحشام به زور اسلحه وتيراندازي چندين فقره كه در بعضي منجر به سقط جنين شده است مصادره و مقداري از اغنام واحشام را بعضا به نازلترين قيمت به افراد مورد نظر خود فروخته كه حتي بعضي از گاوميشهايي ۲۵-۳۰ هزار تومان ارزش داشته ميتوانم نشان بدهم (اگر كسي خواست جايش را پيدا بكند) به نازل‌ترين قيمت ۱۰ تومان و ۱۲ تومان فروخته است و قريب ۶ هزار راس گوسفند را بعد از حيف وميل پشم و شيرآنها حين عازم بودن به مجلس تحويل صاحبان خودش داده است. افرادش منبر، مسجد، سنگر مهم اسلام را در آق قاسملو بيرون انداخته و منبر را خرافي توصيف كرده كه با چشم خودم در تحقيقي كه درمعيت قاضي شرع و چند پاسدار رفته بوديم همين جريان را مشاهده كرديم . شهادت ميدهم كه سه نفر را شبانه از خانه‌هايشان گرفته وبعد بدون محاكمه قانوني به مقصد نامعلومي برده، بعد از ۵ماه اجساد مثله شده آنها در حوالي اهر كشف گرديده است .كه سند كشف نوشته بازپرس اهر است كه موجود ميباشد وشهادت ميدهم متجاوز از سيصد قبضه اسلحه ژ-۳ ، برنو و سلاحهاي كمري و شكاري كه خودم انبار اين اسلحه‌هاي جمع‌آوري شده را ديده بودم، بعداز مدتي خبر رسيد كه آقاي بهروزيه اين اسلحه‌ها را به منطقه خودش حمل كرده است. كه بيشتر آنها با جواز (يعني شكاريها) در دست مردم كشاورز بود بوسيله بهروزيه از مشكين شهر بجائي كه خودش بهتر ميداند حمل نموده وبعد بقيد فوريت به تهران جهت مسلح كردن افراد مورد نظر خواسته است كه ميبينيد الان همان سلاحهايي است كه در مركز و در جاهاي ديگر چه افتضاحاتي پيش ميآورد واين همه قانون شكنيها عليرغم اخطارهاي مكرر مسوولين امر ادامه داشته است.

حائري زاده اگر ممكن است همين قسمت را به قرآن قسم بخوريد.

رئيس- آقاي حائري زاده اين درست نيست.

همتي- و به بهانه مبارزه با توطئه ويا به نام فئودال كه خدا فئودال و خانها را مكرر در مكرر لعنت بكند كه اولشان رضا خان است. و اما اشاره به نمونه هايي از مدارك جهت اطلاع نمايندگان محترم متعهد حدود ۴۰۰ فقره شكايت وتلگراف و طومار از نهادهاي انقلابي، از ۵ نفر امام جمعه منطقه و نمازخوانهاي نماز جمعه كه همه اين آقاياني كه اين طومارها وتلگرافها را نوشته‌اند متعهد و دلسوز و به انقلاب شكوهمند اسلامي هستند. با صرف نظر از طومارها وشكايات اقشار مختلف منطقه كه بيشتر مربوط ميشود به آنهايي كه اموالشان ،‌نفوسشان و همچنين اموال وحتي زيورآلات زنانشان رفته، شكايت كرده‌اند. بنده به چند مورد آن اشاره ميكنم. نامه مرحوم شهيد مبارز جناب آقاي آيت الله قاضي در رد اعمال ايشان و نامه آقاي قدوسي ، نامه حضرت آيت الله مدني، گزارش حجت الاسلام سيدصادق آل‌محمد امام جمعه محترم اهر بعد از آنكه آقاي آيت الله مدني ، آيت الله قدوسي، آيت الله مشكيني به ايشان ماموريت ميدهند به منطقه بروند وآنچه كه از اعمالشان مي‌بينند گزارش كنند . هم چنين پاسخ قاضي شرع و رئيس دادگاه انقلاب مشكين شهر به كميسيون تحقيق مجلس محترم شوراي اسلامي ، دستور بهروزيه در مورد فروش اغنام واحشام (توجه كنيد ) در تاريخهاي ۵۹/۴/۱۶ و۵۹/۴/۲۴ و۵۹/۲/۲۳ و۵۹/۴/۱۶ ادامه داشته است. با توجه به اينكه نامه آقاياني كه قبلا اسم بردم ، قبل از اين است. يعني معلوم است كه ايشان اخطارهاي مسوولين محترم كشور راكلا ناديده گرفته و بي‌اعتنائي كرده ، بعد اين دستورها را داده است۰۰

رئيس- اجازه بدهيد اطلاع دادند كه نوار اسم آقاي حسيني زابلي را دارد ودر اينجا افتاده است. بنابراين شما يك ربع وقت داريد آقاي همتي اين را توجه داشته باشيد كه الان ۹ دقيقه صحبت كرده‌ايد. شش دقيقه ديگر وقت داريد.

همتي- نامه آقايان يعني حضرت آيت الله مدني، جناب آقاي قدوسي و  آقاي  سيد صادق  آل  محمد ، اينها  در   تاريخ ۵۸/۸/۲۸ بوده ۵۸/۸/۲۶ (يكي از نمايندگان: نامه ها را بخوانيد) الان بعضيهايشان را تاجائي كه وقت دارم ميخوانم .

نامه اي است از جناب آقاي قدوسي :

”بسمه تعالي،‌ حضرت حجت‌آلاسلام جناب آقاي مدني مدظله العالي با عرض سلام وادب، لطفا بوضع منطقه توجه بيشتري بفرماييد خصوصا آقاي حسن بهروزيه از طرف دادستان اجازه چنين كاري نداشته وحاكم شرع هم طبق موازين تصويب شده شورا و تاييد شده امام مدظله العالي، حق چنين دستور را نداشته اند.

ارادتمند – علي قدوسي – تاريخ ۵۸/۸/۲۳

معاديخواه – تذكر آئين نامه اي دارم.

رئيس- در باره چيست؟

معاديخواه- مخالف بايد با آن ضوابطي كه در قانون انتخابات هست تطبيق بكند يا نه؟

رئيس- بسيار خوب بفرماييد.

همتي- ايشان مينويسند ،

 برادر عزيزم حضرت مستطاب سيدالاعلام جناب آقاي حاج سيد صادق آل‌محمد دامت بركاته.

بعد از اهدا سلام ، چنانچه حضرت حجت الاسلام والمسلمين آقاي قدوسي دادستان كل انقلاب مرقوم فرموده‌اند در مورد عشاير كليبر اشتباهاتي رخ داده و متمني است رسيدگي و حسب‌الامكان با ضامن آزاد شوند. اين نامه آقاي مدني بود در تاريخ ۵۸/۸/۲۸ بعد آقاي سيد صادق آل‌محمد گزارشش را چنين ميدهد.

اينجانب سيد صادق آل محمد نماينده حضرت امام خميني مدظله العالي و سرپرست كميته انقلاب اسلامي در شهرستان اهر طبق دستور كتبي حضرات آيت الله جناب آقاي مدني وآيت الله جناب آقاي مشكيني سلمهم الله تعالي روز سه شنبه  ۵۸/۸/۲۹ به بخش كليبر ساعت ۴ وارد و مستقيمابه مقر پاسداران رفته و با آقاي حسن بهروزيه دادگاه انقلاب كليبر ملاقات ، راجع به قضيه آقايان نصرتيها در حدود يك ساعت صحبت نموده و تالي فاسد اين جور رفتار را متذكر شده و ضمنا نامه آقايان فوق الذكر را نشان دادم. متاسفانه چندان اعتنائي و توجهي به عرايض اينجانب نفرمودند و صحبتهايي شد كه با موازين قانون اسلامي روز بلكه انقلاب اسلامي جور نبود كه ديگر من بقيه اش را نميخوانم اين هم گزارش به كميسيون محترم تحقيق مجلس شوراي اسلامي كه از قاضي شرع مشكين شهر خواندم بالاخره ايشان در مورد تلگراف واصله ميگويد ”

ازسوي آن كميسيون راجع به آقاي حسن بهروزيه اشعار ميدارد:

آقاي بهروزيه با اينكه نماينده دادگاه تبريز بوده ، معذلك دفتر دادستاني در كليبر تشكيل داده وايشان چندين بار به كمك جمعي از همدستان خود به منطقه مشكين شهر ، مغان وارشك آمده و بارها در مناطق فوق اقدام به كارهاي دادگاهي از قبيل مصادره اموال، توقيف و دستگيري نموده وبعداز منطقه رفته وما را درگير مردم نموده است. در حدود دو جلسه بنده به ايشان تذكر داده و دقيقا خواستار رعايت نظام وامنيت قضائي شده ام كه متاسفانه با اينكه قول مساعد داده، ولي باز هم عملي نشده است. حتي بنده در يك مورد حكم دستگيري وي را صادر كرده ام كه بدليل نماينده بودن ايشان از طرف دادگاه تبريز بعدا منصرف شده‌ام .حالا هم ايشان از مصونيت سياسي نمايندگي استفاده نموده باز گاهگاهي به منطقه آمده وچون هميشه مسلح است، اقدام به كارهاي غير انساني نموده دست به افشاگري كه همانا عبث است عليه افراد خوشنام منطقه كرده است ومردم منطقه نيز از ترس جانشان حاضر به هيچگونه اظهار نظر نشده‌اند. اينكه دقيقا قسمتي از سوابق و برنامه ايشان نيز ارسال ميشود.

رئيس دادگاه انقلاب اسلامي مشكين شهر و مغان

رئيس- شما دو دقيقه ديگر وقت داريد.

همتي- نميشود از وقت ايشان استفاده كرد؟

رئيس- خير، نميشود فقط دو دقيقه وقت داريد.

همتي- قبل از همه اين مطالب لازم ميدانم كه در رابطه با نامه اي كه امروز از طرف دوستان ايشان پخش ميشد كه خوشبختانه همه آقايان اطلاع دارند و اول وقت هم بدست من رسيد، من هم بر طبق وظيفه شرعيه‌ام از مركز سپاه اينجا جواب خواستم. واين جوابي است كه همين امروز در همين تاريخ نوشته وبه من داده اند:

”مجلس محترم شوراي اسلامي.

ازستاد مركزي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي

فرماندهي

موضوع ، بقرار اطلاع در رابطه با تاييد آقاي حسن بهروزيه، نامه اي توزيع شده كه ممهور به مهر چند پاسگاه ، سپاه و همچنين شهرستان ا هر و مشكين شهر ميباشد باطلاع آن مجلس محترم ميرساند كه اين عمل از نظر سپاه عمل غيرقانوني بوده و نامبرده داراي پرونده‌هاي تحت بررسي و رسيدگي ميباشد.

مسوول سپاه پاسداران مركز.

عرض كنم خدمتتان كه من دلايل زيادي دارم. اگر ده ساعت مشاهدات عيني خود و آنچه كه علم دارم در مورد ايشان بگويم تمام نميشود. متاسفانه وقت من هم كم است والبته برادر عزيزم هم خواهند گفت، اما در مورد آن اسلحه اي كه خواسته شده است (رئيس: وقتتان تمام است) فقط من چند سوال دارم خواهش ميكنم كه آقاي بهروزيه به آنها جواب بدهد و ضمنا اموالي كه مصادره شده است نه آن مقداري است كه ايشان مصادره‌هايي كردند كه از بيشتر آنها خبري نيست. فقط درمورد نامه اي كه ايشان به كريماني نوشته، از آقاي بهروزيه سوال ميكنم ۰۰۰

رئيس- آقاي همتي وقتتان تمام است . اجازه بدهيد اينها را مخالف بعدي بخواند.

همتي- فقط نيم دقيقه ديگر وقت ميخواهم. از آقاي بهروزيه سوال ميكنم كه روشن كنند منطور از سلاحها چه بوده؟ من گفته ام سيصد قبضه سلاح است و من خودم انبار سلاحها راديدم و نه اينكه شكاري باشد. بلكه مختلف است. منظورشان از بي ثباتي سپاه چيست. جواب بدهند منظور از فرصت را مغتنم شمرده واين سلاحها را بفرستند به تهران چيست؟ به تهران چرا بفرستند و در منطقه مثلا اگر يك فكري داشتند نكنند؟ چرا به تهران بفرستند؟ وبه افراد صالح از نظر خودش كه صلاحيت نظامي داشته باشند، والسلام عليكم و رحمة الله . من بيشتر از اين مطلب داشتم كه نتوانستم بگويم.

رئيس- امروز بحث تمام نخواهد شد .چون آقاي بهروزيه يكساعت وقت دارند و ميماند براي فردا. 

۶-پايان جلسه و تاريخ تشكيل ودستور جلسه آينده.

رئيس- برنامه بعديمان فردا سه شنبه ساعت ۷ صبح است وموضوع دستورجلسه ، ادامه بحث در باره اعتبارنامه آقاي بهروزيه و بقيه چيزهايي كه در دستور هفته اعلام شده است ميباشد. جلسه ختم ميشود.

(جلسه ساعت دوزاده ظهر پايان يافت).

رئيس‌مجلس شوراي اسلامي- اكبرهاشمي رفسجاني

 

 

 


یازار : مشگين شهر روستاي آلني چهارشنبه 17 مهر 1392 | باخیش لار (0)

پيگيري ماجراي قتل آقايان سهراب عيسي لو- فرهاد بايرامي - رستم عيسي لو

+0 به يه ن

بؤلوم :

 

  • مجلس شوراي اسلامي
  • دوره ۱
  • جلسه ۱۷۰

رئيس جلسه: اكبر هاشمي رفسنجاني

تاريخ: ۱۳۶۰/۰۴/۰۲

شماره روزنامه رسمي: ۱۰۶۳۰

زمان: ۰۷:۳۰ تا ۰۹:۱۵

 

(قسمت اول)

 

-اعلام رسميت جلسه و تلاوت آياتي از كلام الله مجيد.

رئيس- بسم الله الرحمن الرحيم. با حضور ۱۸۰ نفر جلسه  رسمي است. دستور جلسه قرائت شود.

الويري(منشي)- بسم الله الرحمن الرحيم. دستور جلسه يكصد وهفتادم روز سه شنبه دوم تيرماه هزار و سيصد و شصت مطابق با بيستم شعبان هزار و چهارصد ويك .

۱- تلاوت كلام الله مجيد.

۲- نطقهاي قبل از دستور

۳- دنباله رسيدگي به گزارش كميسيون تحقيق مبني بر رد اعتبارنامه آقاي حسن بهروزيه از حوزه انتخاباتي كليبر.

۴- گزارش شور اول كميسيون امور دفاعي در خصوص اصلاح ماده ۱۳ اساسنامه سازمان تامين خدمات درماني عائله درجه  يك افسران و همافران وكارمندان ارتش و ژاندارمري وشهرباني، مصوب تيرماه هزار وسيصد و پنجاه وسه.

۵- گزارش كميسيونهاي امور قضائي و امور داخلي مبني بر رد لايحه اعطاء پروانه وكالت درجه يك دادگستري به افسران بازنشسته شهرباني.

۶- اجازه تفويض اختيار به كميسيون صنايع ومعادن جهت تصويب لايحه تاسيس وزارت معادن و فلزات براي مدت ۲سال طبق اصل ۸۵ قانون اساسي.

۷- اعلام اسامي غائبين و ديرآمدگان.

۸- اعلام ختم جلسه وتاريخ وبرنامه جلسه بعد.

رئيس- آقاي حسيني تشريف بياورند براي مخالفت با پرونده آقاي بهروزيه ، آقاي حسيني شما يك ربع ساعت وقت داريد.

محمدتقي حسيني طباطبائي-(نماينده زابل)

 اعوذ بالله من الشيطان الرجيم. بسم الله الرحمن الرحيم. با اجازه از رياست محترم و نمايندگان محترم مجلس وبا عرض معذرت ازاينكه بعد از مدتي كه بخواهم حرف بزنم، آنهم در مخالفت با اعتبارنامه يكي از نمايندگان مجلس شروع بشود . ولي از باب وظيفه وجداني واسلامي و مسووليتي كه بردوش انسان گذاشته شده ناچارم بعنوان ابراز اطلاعات وخدمت به انقلاب واين مطلب را بعنوان مقدمه و توطين به برادر عزيزم آقاي بهروزيه و برادراني كه بنا دارند بعنوان موافق دفاع كنند عرض ميكنم كه زماني كه امر داير شود بين صدمه و لطمه خوردن هدفي يا فردي وصدمه و لطمه ديدن افرادي يا هدفي، آنهم هدفي مانند انقلاب شكوهمند اسلامي ما كه هر چند ما در داخل نعمتيم وقدرش را آن چنان كه بايد بدانيم، نميدانيم. چون انسان وقتي كه چيزي را واجد است در غفلت است ولي وقتي كه فاقد ميشود، ميداند كه چقدر اهميت داشته است. بدين جهت توطين عرض كردم كه همانطوري كه يك فرد در ميدان مبارزه وجنگ، جانش را فداي هدف ميكند، يك فردي هم كه بر اثر اشتباه يا احساسات يا افراط وتفريطي از او سر ميزند، بعد كه متوجه شود، همانطوري كه قرآن ميفرمايد:

شهرياري- آقاي حسيني ، وارد بحث بشويد، مقدمه ربطي به جلسه ندارد.

حسيني طباطبائي – چشم ، چشم، مقدمه را بلد هستيد؟ برادران، اين مخالفت بنده منشاءاش همانطوري كه يكي از دوستان ميگفت از عجايب است كه در پرونده يك نماينده غربي ايران يك نماينده شرقي ايران ابراز مخالفت ميكند، بنده در جواب عرض كردم كه اين نشان اين است كه مطلب آنقدر وسيع و دامنه‌دار بوده است كه از غرب ايران به شرق كشيده شده است. پس اين دليل است براي اينكه مطلب آنقدر مسجل بوده است كه به نماينده‌اي كه درغرب بوده، هم رسيده بنابراين مخالفت بنده منشاءاش اين است كه در سفري كه به حوزه انتخابيه ميرفتم، درعرض راه مصاحبت يكي از اهالي آن منطقه پيش آمدوقتي فهميد من نماينده هستم، گفت كه پرونده آقاي بهروزيه در چه حالي است، مجلس چه تصميمي راجع به آن گرفته است؟ گفتم هنوز پرونده ايشان مطرح نشده است. (موقعي بود كه مطرح نشده بود) گفت كه خواهش ميكنم محض خدا، محض پيغمبر، نگاه كنند آقايان نماينده راي موافق به او ندهند گفتم چرا؟ گفت براي اينكه ايشان اقدامات و عملياتي انجام داده از جمله داستان قتل رستم عيسي لو و سهراب و فرهاد را يادآور شد.

 

 


یازار : مشگين شهر روستاي آلني دوشنبه 15 مهر 1392 | باخیش لار (0)

آيت الله مشكيني و دفاعيات حسن بهروزيه قسمت 1

+0 به يه ن

بؤلوم :

 

  • مجلس شوراي اسلامي
  • دوره ۱
  • جلسه ۱۷۰

رئيس جلسه: اكبر هاشمي رفسنجاني

تاريخ: ۱۳۶۰/۰۴/۰۲

شماره روزنامه رسمي: ۱۰۶۳۰

زمان: ۰۷:۳۰ تا ۰۹:۱۵

 

(قسمت دوم )   

 دفاعيات آقاي حسن بهروزيه نماينده اولين دوره مجلس شوراي اسلامي

قره باغ – آقاي هاشمي ، اينها خارج از موضوع است.

حسيني طباطبائي – آقا، من از منشاءاش شنيدم عزيزم، شما كه خودتان اهل علمي ماشاءالله.

قره باغ – اينها داستان است آقاي هاشمي (همهمه نمايندگان)

حسيني طباطبائي – آقايان اجازه بفرماييد.

رئيس- آقاي قره باغ شلوغ نكنيد.

حسيني طباطبائي- عجيب است آقا ، شما به ديگران بايد بياموزيد، بعد من به او گفتم هويت وماهيت وشخصيت خودت را بگو، تو چه كسي هستي كه اين تهمت را ميزني؟گفت ”من ميترسم، اگر بگويم اسمم را ، خودم وكسانم در آن محل مورد تعرض وتعدي قرار ميگيريم” وخودش ميرفت كه در يكي از شركتهاي زاهدان (شركتهاي ساختماني) كار كند، بنابراين ايشان در آنجا اظهاراتي ميداشت داستان كشتن مرموز آن سه نفر كه بوسيله ايادي ودست در كار بودن ايشان در مورد كشته شدن. اشاره كرد كه خوشبختانه بعد نامه هايي هم از آن نواحي يعني از آن استان در اين مورد رسيده است كه بسياري از آقايان نمايندگان حتما آن نامه ها را دارند، از جمله اعمالي كه انجام شده است.

- شهادت انجمن اسلامي شهر مشكين شهر و نماينده امام و سرپرست كميته امداد امام و امام جمعه مشكين‌شهر بنام آقاي شيخ عباس علي عشقي كه هم اكنون امضاء ونام ايشان در اين پرونده است كه اينها همه مربوط به آقاي بهروزيه ، كه بصورت يك پرونده درآمده كه عشري از اعشاري است كه در پرونده اصلي است. يعني آن مقداري كه به من رسيده است.

۲- شهادت امام جمعه كليبر مورخ ۶۰/۲/۹ بنام آقاي يوسف صباغ كه نسخه آن موجود است و شايد در اختيار همه نمايندگان محترم باشد ، مبني بر ايجاد جو لامذهبي (معذرت ميخواهم عبارت آنهاست) و شلوغ بازي در محل بنا به تعبير ايشان.

- گواهي يكي از پاسداران محلي كه از امور انجام شده توسط ايشان وهمكاران ايشان كاملا اطلاع دارد ، كه هيات اعزامي هم جريان را بيان نموده است.

۴- از جمله مدارك نامه‌ايست از آقاي مهاجري بازپرس شعبه اول دادگاه اهر مشتمل بر شرح كشف اجساد مقتولين وشناسائي آنها طبق مشخصات موجوده همراه مقتولين از قبيل نامه‌اي كه در جيب رستم  پدر سهراب عيسي لوي مقتول بوده است. كه نامبردگان طبق مشخصات همان افرادي بودند كه بازداشت واموالشان مصادره شده توسط آقاي بهروزيه تاريخ نامه بازپرس مورخ۵۹/۴/۳۰ ميباشد.

۵- گواهي آقاي شيخ علي امينيان، امام جمعه سابق مشكين شهر در مورد كشف اجساد مقتولين فوق‌الذكر در حوالي اهر به تاريخ ۵۹/۱/۱ .

۶- حكم جلب وتعقيب و تحويل آقاي بهروزيه به علت اعمال ورفتار نامشروعي كه انجام ميداده از طرف حجت الاسلام آقاي قدوسي دادستان كل انقلاب جمهوري اسلامي، بتاريخ ۵۹/۱۰/۱۱ كه فتوكپي آن هم اكنون موجود است ولي متاسفانه هواداران آقاي بهروزيه مامور ابلاغ را به مدت ۲۴ ساعت بازداشت نموده‌اند كه خود جرمي ديگر از اطرافيان ايشان است.

۷- شكاياتي كه به آيت الله مشكيني درباره اعمال ورفتار ايشان شده است و تحقيقاتي كه از طرف آيت‌الله مشكيني در محل در باره آقاي بهروزيه بعمل آمده است كه نتيجه آن ، اظهارات زير از آيت الله مشكيني ميباشد.

ميفرمايد كه ”حداقل مجازات آقاي بهروزيه راه ندادن ايشان به مجلس است و تعجب از اين است كه ايشان بايد الان در زندان باشند نه در مجلس و وقتي كه چهار بار در كميسيون ، اعتبارنامه ايشان رد شده چگونه امكان دارد، ايشان را بعنوان يك نماينده مجلس پذيرفت؟

۸- جمع‌آوري و ذخيره كردن اسلحه‌هاي مختلف اعم از شكاري و جنگي كه توسط ايشان وايادي و همدستانشان انجام شده كه با مطالبه مقامات ذيصلاح از تحويل دادن خوددداري نموده اند و الي الحال هم تحويل نداده است. كه بايد در اين مورد جوابگو بوده واسلحه ها را تحويل دهد ونيز بگويد كه چه كساني را ميخواسته در تهران مسلح نمايد؟

- نامه خصوصي آقاي بهروزيه به آقاي كريماني مبني بر درخواست ارسال اسلحه هاي جمع‌آوري شده به تهران، جهت مسلح كردن افراد موردنظر ايشان كه معلوم نيست چه كساني بودند آنهم با قيد فوريت وذكر اينكه سپاه ثباتي ندارد كه هر كدام از اين نكات شايان امعان نظر و توجه است.

۱۰- نامه پرويز علمي درخصوص فروش احشام و اغنام مصادره شده وسيله آقاي بهروزيه كه بالغ بر چندين ميليون ريال بوده است.

۱۱- صورت‌جلسه حاكي از اموال وزينت آلات زنانه كه توسط آقاي بهروزيه مصادره شده در تاريخ ۵۹/۸/۹ . - تصرفات غير مجاز ايشان در اموال بعد از ۵۹/۸/۲۶ كه آقاي قدوسي دادستان كل انقلاب توسط آقاي مدني اعلام نموده است كه ايشان حق هيچگونه دخل وتصرفي در امور را ندارد. معذلك ايشان خودسرانه اقدامات مصادره اي انجام داده است واعتنائي به دستورات دادستاني نمي‌كرده اند .

۱۳- نامه آقاي محمد رضا وهابي، دادستان انقلاب اسلامي مشكين شهر به محضرامام و رونوشتهايي كه به آيت الله منتظري ، آيت الله مشكيني ، استاندار آذربايجان شرقي و امام جمعه مشكين شهر و فرماندار مشكين‌شهر و سپاه داده است، حاكي از دخالتهاي نامشروع ايشان در امور واموال واعراض مردم وحتي جسارت به مقامات عالي روحانيت و رهبري.

۱۴- نامه آقاي عشقي،امام جمعه مشكين شهر (رئيس: دو دقيقه وقت داريد) مبني بر شكايت از آقاي بهروزيه در مورد رفتارهاي تحريك‌آميز و فتنه‌انگيز ايشان در منطقه كه حاصل آن سلب مسووليت از توالي فاسد واقدامات نامبرده ميباشد.

۱۵- نامه آقاي سيد صادق آل محمد نماينده امام وامام جمعه اهر در پاسخ نامه آقاي مدني و آيت‌الله مشكيني مشعر بر حركات واعمال نامشروع ايشان وعدم اعتناء ايشان به تذكرات مسوولين وايجاد جو اختناق.

- گزارش نهادهاي انقلابي (همه اينها اينجا موجود است به عكس آنچه كه آقايان استناد ميكردند، ضمنا توضيح بايد بدهم كه فوت نشود چون وقتم كم است ، آن نامه اي را كه آقايان استناد ميكردند كه نهادهاي انقلابي كه نوشته اند و به اصطلاح گفتند ايشان شخص خوبي بوده از ناحيه سپاه تكذيب شده كه شايان توجه واهميت است) به قرار اطلاع در رابطه با تاييد آقاي حسن بهروزيه نامه اي توزيع شده كه ممهور به مهر چند پاسگاه سپاه وهمچنين شهرستان اهر و مشكين شهر ميباشد به اطلاع آن مجلس محترم ميرساند كه اين عمل از نظر سپاه غيرقانوني بوده و نامبرده (يعني آقاي بهروزيه) داراي پرونده‌هاي تحت بررسي ورسيدگي ميباشد پس بنابراين ، اين جوسازي كه برخي از دوستان دانسته يا ندانسته كرده‌اند و نامه‌پراكني كرده‌اند وحتي برخي از نهادها را اغفال كرده‌اند ياكساني بوده اند كه آن موقع نبوده اند و تازه رفته اند وخبر نداشته اند و يا آنكه نامه هاي قبل از افشاي كار ايشان را كه نوع آن نامه ها خدمت شما هست، تاريخ آنرا هم وقتي نگاه كنيد مي‌بينيد كه يك قسمت قبل از آني كه موضوع مطرح بشودو پخش بشود . بنابراين رفته اند از اين وضعها بهره برداري كرده اند و پخش كرده اند و اين نامه سپاه پاسداران مركزي ناسخ و رافع همه آن نامه ها خواهد بود. (رئيس: وقتتان تمام است) بنابراين آقايان محترم بر حسب وظيفه همانوطري كه بنده بدون خصومت شخصي كه با همديگر هيچ آشنايي نداشتيم چون مطلع شدم براي اداي وظيفه آمدم واينجا عرض مطلب كردم، آقايان هم بر حسب وظيفه اسلامي و وجداني كه اين مجلس را بايد منزه و مقدس نگاه دارند، مخصوصا جايي كه پاي دماء واموال باشد كه مهمترين باب فقه (رئيس: وقتتان تمام است) فروج و اموال ودماء است، رعايت وظيفه‌شان را خواهند فرمود. والسلام عليكم و رحمه الله.

رئيس- آقاي بهروزيه يك ساعت وقت دارند وميتوانند هر مقدار از وقتشان را براي دفاع در اختيار يك نماينده‌اي بگذارند.

بهروزيه – بسم الله الرحمن الرحيم. با اجازه رياست محترم مجلس به سهم خودم لازم ميدانم كه در مورد ضايعه اسفناك شهادت ياور صديق انقلاب برادرمان دكتر چمران پيام تسليتي عرض بكنم . ”انا لله و انا اليه راجعون.

پايان زندگاني هر كس به مرگ اوست جزمرد حق كه مرگ وي آغاز زندگي است

شهادت شهيد گرانقدر دكتر مصطفي چمران بنده صدق الله و نماينده امام امت در شوراي عالي دفاع و نماينده مردم تهران در مجلس شوراي اسلامي كه در جنگ با كفر جهاني به سركردگي آمريكا و به دستياري رژيم بعث عراق به لقاءالله پيوست به پيشگاه حضرت ولي عصر عجل الله تعالي فرج الشريف و رهبر كبير انقلاب امام خميني (حضار سه مرتبه صلوات فرستادند) و پاسداران اسلام در تمامي جبهه‌هاي ستيز حق وباطل وخانواده و بستگان متعهدش تبريك وتسليت عرض كرده واز خداي متعال توفيق و نصرت به همه پويندگان راه حق را مسئلت مينمايم و نيز نسبت به خانواده و بستگان برادر عزيزمان آقاي كمالي‌نيا به‌سهم‌خودم تسليت عرض ميكنم‌واز خداي منان برايشان صبر وافي تقاضا دارم.

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحيم. ”ان صلاتي ونسكي و محياي و مماتي لله رب العالمين لا شريك له وبذلك امرت وانا اول المسلمين. رب اشرح لي صدري و يسرلي امري واحلل عقدة من لساني يفقهوا قولي” من به تأسي از كلام والاي اميرالمومنين علي عليه السلام كه ميفرمايد اگر نبود عهدي كه خداي تعالي از علماء و دانايان گرفته تا راضي نشوند بر سيلي ظالم وگرسنه ماندن مظلوم، هر آينه ريسمان ومهار شتر خلافت را بر كوهان آن مي‌نداختم و آب ميدادم آخر خلافت را به كاسه اول آن فهميده‌ايد كه اين دنياي شما نزد من خوارتر است از عطسه بر ماده صريحا عرض ميكنم كه انتظار يك ساله و تصيدع وقت گرانقدر مجلس در چنين روزي فقط و فقط لوجه الله بوده و پس چرا كه من بنده خدايم شما نمايندگان محترم واينجانب در اولين جلسه حضور در مجلس طبق اصل ۶۷ قانون اساسي طي مراسم تحليف در برابر قرآن مجيد به خداي قادر و متعال سوگند ياد كرده ايم كه با تكيه بر شرف انساني خويش پاسدار حريم اسلام و نگاهبان دست‌آوردهاي انقلاب اسلامي ملت ايران و مباني جمهوري اسلامي باشيم وديعه اي را كه ملت به ما سپرده بعنوان امين عادل پاسداري كنيم ودر انجام وظايف وكالت امانت و تقوي را رعايت نماييم و همواره به استقلال واعتلاي كشور وحفظ حقوق ملت وخدمت به مردم پاي بند باشيم از قانون اساسي دفاع كنيم و در گفته هاو نوشته ها واظهارنظرها استقلال كشور وآزادي مردم وتامين مصالح آنها را مد نظر داشته باشيم بر همين اساس و بنا به فرمايش امام كه امسال را سال قانون اعلام فرمودند، توجه شما را به اصل ۶۲ قانون اساسي جلب ميكنم.

اصل ۶۲ قانون اساسي: مجلس شوراي ملي از نمايندگان ملت كه بطور مستقيم و با راي مخفي انتخاب ميشوند، تشكيل ميگردد، شرايط انتخاب‌كنندگان وانتخاب‌شوندگان وكيفيت انتخابات را قانون معين خواهد كرد.

قانون دور اول انتخابات مجلس شوراي ملي ودستورالعمل اجرائي آن .

فصل اول كليات:

ماده يك – در اجراي اصل ۶۲ قانون اساسي جمهوري اسلامي  ايران انتخابات مجلس شوراي ملي كشور جمهوري اسلامي ايران بر طبق مقررات اين قانون انجام ميگيرد. (آنچه كه نوشته مورد نظر من است) در فصل دوم ماده ۹ و ۱۰ است.

ماده ۹- انتخاب شوندگان بايد داراي شرايط زير باشند:

۱- تابعيت ايران

۲- حداقل سن ۲۵ سال وحداكثر ۷۵ سال تمام.

۳- عدم اشتهار به فساد و نادرستي.

۴- اعتقاد به نظام جمهوري اسلامي .

۵- ابراز وفاداري به قانون اساسي.

۶- سواد خواندن و نوشتن به حد كافي.

ماده ۱۰- اشخاص زير از انتخاب شدن محروم ميباشند:

۱- اقدام‌كنندگان عليه انقلاب واساس جمهوري اسلامي كه حكم محكوميت آنها صادر شده باشد.

۲- محرومين از حقوق اجتماعي.

۳- محجورين و ورشكستان به تقصير.

۴- نخست وزيران و وزيران، معاونين وزراء ، استانداران ، سفرا، نمايندگان مجلسين، اعضاي ساواك منحله، اعضاي انجمنهاي شهر وشهرستان و وابستگان به رژيم سابق از ۱۵ خرداد ۴۲ تا بهمن ۵۷ وكساني كه به استناد مدارك موجود ارتباط يا همكاري با ساواك منحله داشته اند.

۵- اعضاي هيات اجرائي و انجمنهاي نظارت بر انتخابات و شعب آنها در حوزه تحت نظارت خود.

استانداران و معاونين آنها، فرمانداران وبخشداران در حوزه ماموريت خود.

اين چيزي است كه در قانون آمده و رسيدگي به اعتبارنامه‌ها در كميسيون تحقيق مجلس ميبايست بر همين اساس بوده باشد . از اولين جلسه اي كه كميسيون تحقيق تشكيل جلسه داد و من را خواستند كه براي اداي توضيحات بروم آنجا مواردي كه آنجا مطرح بود وديروز برادرمان آقاي حقاني اينجا خواندند من بعد از اينكه توضيح لازم و كافي به ايشان دادم عرض كردم خدمتشان كه اينها مسائلي است عمدتا حقوقي و چيزهايي است كه مراجع قضائي صلاحيتش را دارند ميتوانند در موردش رسيدگي بكنندو راي قاطع صادر بكنند، براي خاطر هيمن بود كه به تاريخ ۵۹/۷/۶ نامه‌اي به خدمت آقاي موسوي اردبيلي دادستان كل كشور نوشتم.

احتراما روز شنبه مورخ ۵۹/۷/۵ جلسه كميسيون تحقيق مجلس شوراي اسلامي بمنظور رسيدگي به پرونده انخاباتي اينجانب حسن بهروزيه تشكيل وبنده بنا به نامه دعوت كميسيون در جلسه حضور يافته ودر مورد اتهاماتي چندسوال وجوابهايي بعمل آمد در اتمام جلسه با عنايت به آنچه در كميسيون تحقيق گذشت نظر بنده اين بوده وهست كه مذاكرات و پرس وجوهاي انجام شده در حد تحقيقات لازم وكافي نبوده وبر اساس ماوقع اين جلسه هر راي در مورد بنده نفيا يا اثباتا داده شود منطبق با حقايق نخواهد بود مذاكرات جلسه بر محور دو موضوع اصلي دور ميزد:

الف- اتهام قتل سه نفر به استناد دعاوي وارثين مقتولين.

ب- اتهام توطئه گري به استناد يك نامه به انضمامش كه به پيوست تقديم ميگردد.

خلخالي- آقاي هاشمي من يك تذكري دارم. اكثر نمايندگان در بيرون بغل جنازه ايستاده اند به استدلالات ايشان هم گوش نميدهند، آنوقت اين نتيجه را برعكس ميدهد.

رئيس- خير اكثر داخل هستند اين تذكر را نفرماييد اكثريت داخل هستند، چرا بي‌نظمي ميكنيد؟ بفرماييد بنشينيد.

خلخالي- بي نظمي نيست . عين نظم است يعني وكلا بايد اينجا باشند ، نصف بيشتر آنجا هستند.

رئيس- بي نظمي نكنيد اين بي نظمي دوم است آقاي خلخالي بي نظمي نفرماييد.

بهروزيه – اين نامه اي كه در مورد اسلحه مطرح است من فتوكپي آنرا به انضمام نامه ديگر خدمت آقاي موسوي اردبيلي فرستادم ، بعد گفتم‌”آنچه كه مسلم است بعنوان يك واقعيت موجود كميسيون تحقيق مجلس نميتواند بعنوان مرجع قضائي عمل نمايد. حالا مسلما صحت وسقم اتهامات است كه بعد از تحقيقات جامع و كافي معلوم خواهد كرد كه به ادعاي بعضي از برادران قاتل و توطئه‌گر هستم يا نه و لذا با توجه به شرايط موجود و مسائل ذيربط استدعا مينمايم دستور فرماييد در اسرع وقت پرونده‌ام را با احتساب اتهام بند ب فوق‌الذكر در يكي از شعبات آن دادگستري به جريان انداخته و نتيجه نهايي قطعي را مبني بر نفي يا اثبات اتهامات مطورحه صراحتا اعلام فرماييد. ” رونوشت به رياست محترم مجلس و كميسيون تحقيق هم فرستادم. بعد از آن كميسيون تحقيق تشكيل جلسه داد و صورت‌جلسه‌اي كه نوشته بودند بردند كه برادران اعضاي كميسيون تحقيق امضاء بكنند صورت‌جلسه‌اي كه نوشته شده بعد از نوشتن اول مواردي كه به ترتيب نوشتند، كلمه اتهام را اضافه كردند يعني اگر كلمه اتهام را اضافه نميكردند،‌دلايل رد اعتبارنامه در جلسه مورخ ۵۹/۹/۱۲ ميتوانست اينها باشد مصادره اموال بدون مجوز قانوني، مصادره وشكستن ماشين‌آلات شركت ساختماني توفان، مخالفت شديد با روحانيت و بيرون بردن منبر از بعضي مساجد و روستاهاي مشكين شهر و گفتن اينكه اين كارها ارتجاعي است، سرپيچي از دستور دادستان كل كشور و آيت الله مدني وآل محمدي، مخالفت با قانون اساسي و گفتن اينكه اگر در جلسه خبرگان ترب و شلغم ميكاشتند بهتر از اين قانون بود. بعد گرفتن حدود سيصد اسلحه اين موارد كه نوشته شده بترتيب اولش كلمه اتهام بالايش اضافه شده بعضيها جلويش توضيح دادند كه بايد جواب بدهد بعد معلوم نيست ثابت نشده توضيحاتي كه ايشان دادند بعد از نوشتن صورت‌جلسه كميسيون تحقيق و اضافه كردن اتهامات واينها من نظرم اين بوده كه يا واقعا اينهايي كه مطرح بوده و در صورت جلسه نوشته‌اند تحقيقا براي كميسيون تحقيق ثابت شده مسلم است ، مسجل است يا باز بصورت اتهام برايشان مطرح است اگر برايشان ثابت شده كه اينها را نوشته‌اند، كلمات اتهام وكلماتي كه معلوم نيست ودرست نيست واينها چرا بعد اضافه كرند واگر به صورت اتهام است، اين دقيقا مغاير است باماده ۱۴ آئين‌نامه داخلي كه ميگويد گزارش كميسيون بايد مدلل وموجه باشد دراين جلسه هم اعتراض من به گزارش كميسيون تحقيق بر همين اساس بوده من هيچوقت نگفتم كه كميسيون تحقيق به نحوي عمل بكند كه راي مثبت بمن بدهد من هر جا نامه‌اي نوشتم وحرفي زدم ، گفتم طوري بشود كه بحق عمل بشود، من برخلاف برادران نظري كه دارم ومرتب ميگويند طول دادن جريان رسيدگي به اعتبارنامه اش سر اين بوده كه نظر اعضاي كميسيون تحقيق را بخودش جلب بكندتا بلكه بتواند راي مثبتي ازآنها بگيرد اينجوري نبوده من هميشه گفتم كه بياييد بر اساس حق و بر اساس موازين قانوني عمل بكنيد بعد از آنكه اين صورت جلسه را ما نپذيرفتيم ، گفتيم كه مورد قبول ما نيست من نامه‌اي نوشتم به خدمت اعضاي محترم كميسيون بتاريخ ۵۹/۹/۱۸ و از ايشان خواستم كه ”نمايندگاني را به منظور تحقيق وبررسي دقيق تر به حوزه انتخابيه ام اعزام نمايند تا به مصداق آيه شريفه ”انا جعلناك خليفة في الارض فاحكم بين الناس بالحق ولا تتبع الهوي” حداقل قضاوتي بحق شده باشد كه بعدش رياست محترم كميسيون به تاريخ ۵۹/۱۱/۱۱ براي سه نفر از اعضاي محترم  كميسيون تحقيق ماموريت دادند كه بروند از منطقه براي تحقيق محل، كه حالا بهر دليل، و بهر علتي نرفتندو بعد آخرين  هفته اسفند ماه ۵۹ بود كه من مسافرت بودم، از طريق راديو شنيدم كه اعتبارنامه‌ام مطرح است ومن نيستم . بعد كه برگشتم گفتم كه خوب اين مساله اي كه مطرح بود، من گفتم شما بياييد در بررسي اعتبارنامه به مسائلي استناد بكنيد كه اولا در چهارچوب وظايف قانوني كميسيون هست و بعد مسائلي كه ثابت شده برايتان بايد بگوييم ، نميتواند كه كلمه اتهام را اولش اضافه بكند، صراحتا ماده ۱۴ آئين نامه داخلي ميگويد كه ”گزارش كميسيون بايد مدلل وموجه باشد” كه شما اول و تمام اين موارد كلمه اتهام اضافه كرديد اين مدلل وموجه نيست.

 


یازار : مشگين شهر روستاي آلني دوشنبه 15 مهر 1392 | باخیش لار (0)

ماجراي يداله نصرتي و حسن بهروزيه و آقاي احمد همتي مشكيني و آيت الله مشكيني

+0 به يه ن

بؤلوم :

 

  • مجلس شوراي اسلامي
  • دوره ۱
  • جلسه ۱۷۰

رئيس جلسه: اكبر هاشمي رفسنجاني

تاريخ: ۱۳۶۰/۰۴/۰۲

شماره روزنامه رسمي: ۱۰۶۳۰

زمان: ۰۷:۳۰ تا ۰۹:۱۵

(قسمت سوم)

دنباله دفاعيات بهروزيه

به تاريخ ۶۰/۱/۱۷ نامه‌اي خدمت آقاي هاشمي رفسنجاني  نوشتم.

رياست محترم مجلس شوراي اسلامي.

به اعتقاد بنده، امروز اسلام در گرو اعمال ما است بقاء و تداوم وگسترش و صدور انقلاب اسلامي درگرو اعمال به حق و مطابق قانون متصديان امور و مسوولين مملكتي است، تضعيف يا تقويت هر يك از نهادهاي رسمي وانقلابي كشور بستگي به كيفيت عمل و شيوه برخوردشان با مسائل ذيربط دارد بدين لحاظ اينجانب عليرغم درخواست كتبي ۵۹/۹/۱۸ مبني براعزام نمايندگان كميسيون تحقيق به منطقه جهت تحقيق محل وصدور حكم ماموريت از طرف هيات رئيسه به منتخبين كميسيون بتاريخ ۵۹/۱۱/۱۱ كه اقدامي صورت نگرفت اينك باز فقط بخاطر عمل به حق كميسيون تحقيق و بالمآل مجلس ورعايت اصول ۲۲، ۳۷، ۳۹ و ۶۷ قانون اساسي تقاضا دارم توصيه نماييد كميسيون بمنظور تحقيق در پيرامون مسائل مربوط به چهارچوب قانونيش نمايندگاني را به منطقه اعم از اردبيل و مشكين‌شهر و زابل و كليبر و خدآفرين و حران اعزام و بر اساس گزارششان تصميم قطعي اتخاذ نمايند.

با تشكر- حسن بهروزيه

بعدا كه اين نامه را نوشتم آقاي هاشمي وهيات رئيسه مامورين دادند به ۳ نفر از برادران محترمي كه پرونده از منطقه تحقيقات محلي بكنند، من اعتراضي كه به اين شيوه تحقيق از محل دارم اين هست كه متاسفانه برادرهايمان فقط اكتفاء كردند به شهرهاي تبريز و اهر و مشكين‌شهر و كليبر رفتند و رفتند آنجا بامسوولين صحبت كردند و در صورتيكه قبل از آن دليلي كه ارائه ميشد بر اينكه به تاريخ ۵۹/۱۱/۱۱ ما نميتوانيم  برويم براي منطقه اين بود كه ايشان ميگفتند منطقه كوهستاني وبرف و باران است ودر اين شرايط جوي بد ما نميتوانيم برويم. من گفتم بروند آنجا، برادرهاي پاسدار آنجا هستند بگوييد ماشين دراختيارتان ميگذارند باماشين لندرور هر جا خواستيد ميتوانيد برويد ولي نظر اين بود كه بروند حتي از روستاهايي كه شكايت از آنجا آمده بود، آنجا را دقيقا در محل تحقيق بكنند كه متاسفانه نشده ، بهر حال ، آنچه كه ديروز جناب آقاي حقاني بعنوان دلائل رد اعتبارنامه اينجانب قرائت فرمودند، همه استحضار داريد كه اولش باز كلمه اتهام بود و باز من ميگويم اين دقيقا مغاير هست باماده ۱۴ آئين‌نامه داخلي ، اين گزارش كميسيون نميتواند قابل طرح دراين جلسه باشد ولي خوب، بهر حال شده، من آنوقت هم گفتم، حالا هم عرض ميكنم كه اين كلمه اتهامي كه اول اين موارد نوشته شده ، بايد يا كميسيون در حدي تحقيق ميكرد كه ميرسيد به اين كه واقعا اينها بوده يا نبوده، بعد مينوشت يا اول هم كه عرض كردم در كميسيون تحقيق خدمت اعضاء محترم كميسيون گفتم بهشان كه اينها مسائلي است كه نه با انكار من، كسي از من ميپذيرد و نه با اصرار يكي ، دو تا از برادران ديگر كسي از ايشان ميپذيرد. اين مسائلي است حقوقي مربوط به دادگاههاي قضائي است آنها بايد بررسي بكنند اين كه من درجريان قتل سه نفر دستي در كار داشتم كشتم يا نكشتم. اين مساله اي نيست كه كميسيون تحقيق بتواند بهش برسد و در كميسيون حل بشود يا مسائل ديگر، از اينكه ما مثلا اموال خانها را كه توقيف كرديم، كجا برديم ، دست چه كسي داديم كم و كسر دارد يا ندارد حتي جريان اسلحه را هم عرض كرم كه اين اصلا در دادستاني كل انقلاب مطرح نبوده اولين بار خودم نامه اش را فرستادم خدمت آقاي موسوي اردبيلي كه بررسي بكنند، واما اينكه چه شده و ما وقتي رفتيم منطقه بعنوان نماينده دادستاني انقلاب از طرف دادستان انقلاب تبريز، با چه مسائلي روبرو بوديم و مسائلي كه اينجا مطرح است منشاء و ريشه اش در كجاست و واقعا اينهايي كه بصورت اتهام اينجا مطرح است، اينها بوده يا نبوده، عرض كنم خدمت شما ، من قبل از اينكه بروم منطقه كليبر بعنوان دادستان ، آنوقتي كه امام پاريس تشريف داشتند و فرمودند كه ”من اولين كسي خواهم بود كه اسلحه برميدارم وبر عليه اين رژيم سلطنتي محمدرضا پهلوي خائن قيام بكنم”، ما ضرورت ديديم كه لازم است كه بهر نحوي شده مردم مخصوصا در شهرهاي بزرگ مثل قم و تهران و تبريز. تا آنجا كه ميتوانيم از طريق مجاري آشناهائي كه داشتيم اسلحه تامين بكنيم و در اختيارشان بگذاريم. من آنوقتها رفته بودم كردستان و يك مدت زيادي در كردستان بودم شهرهاي مختلف آذربايجان غربي و كردستان، دقيقا در تكوين جريان كردستان و حوادث كردستان بودم و بطور محسوس از نزديك مسائل را ميديدم كه عوامل توطئه گر در كردستان عمدتا سرسپردگان رژيم سابق فئودالها و خانها و مالكيني بودند كه واقعا احساس خطر ميكردند از تحقيق آرمانهاي انقلاب وآن اين بود كه بعد از اينكه برگشتم ورفتم به كليبر، فلسفه رفتن من هم اين بود كه اولين روز قدسي كه امام اعلام فرموده بودند كه همه راهپيمايي بكنندو تظاهرات باشد، در كليبر آنوقتها چپيها به حدي مسلط بر اوضاع بودند كه مردم مسلماني كه ريخته بودند به امر امام در آنجا تظاهرات بكنند با تفنگهاي مختلفشان حمله ميشود ، درگيري مسلحانه پيش ميآيد، يك نفر از خودشان كشته ميشود، يك نفر از برادران مسلمان ما تير به پايش ميخورد وزخمي ميشود، بعد اينها چون در منطقه بخشدار وروساي دادگاه وقت هم با آنها همفكر بودندو همكاري ميكردند، آنها آمدند اين جريان قتل را ريختند پاي سه تا از اهالي كليبر كه يكيش معمم منطقه بود. يك شيخ بود، از نزديكي روستاهاي كليبر بعد يكي از جوانمردان پاسگاه ويك سيدي را به اتهام اينكه پرونده عليه شان ساختند كه اين يك نفر فدائي كه كشه شده ، اينها كشتند ، روانه زندانشان كردند كه آنوقت من تبريز در دادسراي انقلاب تبريز پيش آقاي سيد حسين موسوي داشتيم كار ميكرديم. وقتي اين پرونده آمد آنجا، آقاي موسوي ماموريت بمن داد كه من بروم آنجا براي تحقيق محل، رفتم اين تحقيق حدود يكماه كشيد، بعدش آمدم پيش آقاي موسوي به ايشان گفتم كه آن منطقه به لحاظ مسائل مختلفش و موقعيت استثنائي كه دارد لازم است دادگاه انقلاب آنجا باشد، كسي را بفرستيد، ايشان هم عرض كردند كه خوب تا يك مدتي كه خودت رفتي و آنجا بودي و به مسائلش آشنائي نسبي داري بهتر است كه خودت بروي، بهر حال اين انگيزه رفتن من به منطقه بوده، وقتي رفتيم يكي از مبرم‌ترين كارهائي كه در منطقه ميبايست انجام ميداديم، ريشه كن كردن فئودالهايي بوده كه درقسمتهاي اعظم منطقه به لحاظ اقتصادي و سياسي و نظامي حاكميت تام داشته اند، ماكارمان را شروع كرديم و در جريان مبارزه با فئودالها و رهائي روستاييان مستضعف و محروم از قيد اسارت كار به جائي كشيد كه سه تا از بزرگترين فئودالهاي منطقه بنام نصرتيها را دستگير كرديم.

 همين نقطه شروع اختلاف ما با برادران مان واز جمله آقاي همتي از آنجا شروع ميشود. ما شكايتي كه از دو تا روستائي كه زير سلطه آنها بودند و آورده بودند به كليبر رفتيم كه اينها را دستگيرشان بكنيم. اينها را ما دستگير كرديم وآورديم. بعد همان شبي كه اينها را آورديم كليبر، اگر اغراق نكرده حدود ده درصد مردم كليبر را تخليه كردند و رفتند . گفتند تو يك جواني هستي كه شعور نداري. نميداني منطقه را نميشناسي، آشنا به مسائل آن نيستي. تو كه رفتي اينها را گرفتي آوردي اعوان وانصار اينها و هواداران اينها همين امشب ميريزند كليبر را ميچاپند. من به اتفاق برادران سپاه پاسداري كه آنجا بوديم، گفتيم ما تاوقتي كه زنده هستيم نميگذاريم چنين مسائلي پيش بيايد وكاري اتفاق بيافتد كه متاسفانه آنشب يك عده كليبر را ترك كردند و رفتند و بعد يكي از برادران روحاني كه از قم ماموريت داشت و آنجا بود همان شب تلفن به قم زد كه من هم اينجا نمي‌ايستم، ميآيم آنجا امنيتش تامين نيست واينها گذاشتند و رفتند بعد شروع شد سيل تلگرافها وتلفنها و نامه ها كه اينها را بيخودگرفتي، اينها را آزادشان بكنيد، من سعي ميكنم خيلي خلاصه سوابق اينها كه كي بودند، خدمتتان عرض بكنم، بعد نامه‌هايي كه در اين رابطه از طرف افراد مختلف نوشته شده، نصرتيها پنج برادر بودند بنام عديل، چنگيز، حسين، سيا و بعد ما وقتي رفتيم اينهارا دستگير كرديم وخانه شان را تفتيش كرديم ، مداركي كه بدست آمد اينجا هست، تاريخ اين مدارك قابل توجه است .

 تاريخ ۴۴/۱۱/۲۰ كه تاريخهايي كه ميخوانم در تحولات انقلابي ايران يك نقاط تعيين كننده است . يك فرازهاي حساسي است به تاريخ ۴۴/۱۱/۲۰ از دربار شاهنشاهي براي حسين خان نصرتي يك مدال يادبود ميدهند.

دربار شاهنشاهي ، آقاي حسين نصرتي.

يك قطعه مدال يادبود كه بمناسبت آغاز بيست و پنجمين سال سلطنت شاهنشاه آريامهر وسيله شوراي عالي عشايرايران تهيه ومورد تصويب ذات مقدس ملوكانه واقع گرديده به جنابعالي كه افتخار شركت در اين جشن عظيم و فرخنده راه يافته ايد اعطا ميگردد.

رئيس تشريفات دربار شاهنشاهي – رستم امير بختياري به تاريخ ۴۱/۷/۱۴

آقاي حسين خان نصرتي كارت خاصي داشتند براي شرفيابي خدمت اعليحضرت بتاريخ ۳۳/۴/۳۱ اين كارت را به آقاي حسين خان نصرتي ارسال ميكنند.

فرمانده لشكر ۳ آذربايجان شرقي از آقاي حسين نصرتي تقاضا دارد ساعت ۱۶ روز پنجشنبه۳۳/۴/۳۱ براي مشاهده مانورلشكر كه در پيشگاه مبارك اعليحضرت همايون شاهنشاه در ارتفاعات ”يان” اجرا خواهد شد در ديدگاه ”يان” حضور بهم رسانند.

فرمانده لشكر ۳ آذربايجان – سرتيپ فولادوند.

بعد اينها نامه‌هايي است كه از طرف سازمان نيروي مقاومت ملي اداره دوم ستاد بزرگ ارتشتاران اسلحه‌هايي كه بعنوان خوش‌خدمتي به اين خانها ارائه شده بعدكه ما رفتيم اينها را گرفتيم ، دستگير كرديم آورديم، خوب بعد از انقلاب برادراني كه در كارهاي اجرائي واحتمالا كارهاي حقوقي بودند آشنايي به اين مسائل دارند، حمايتهايي كه از آن طرفها ميشود و سيل سفارشات و تلفن و تلگرافهايي كه ميشود، در اين موردخاص هم اين مساله بطور گسترده تري راه افتاد . رفتند خدمت آقاي قدوسي بعد به او گفتند كه يك جواني ۲۵ ساله آمده منطقه را بهم ريخته امنيتش را بهم زده است و چه كرده كه ايشان نامه اي نوشتند خدمت آيت الله مدني كه ببينيد موضوع چه هست، بعد آيت الله مدني امام جمعه تبريز نامه‌اي نوشتند به آقاي سيد صادق آل محمد كه ”در مورد عشاير كليبر اشتباهاتي رخ داده ، متمني است رسيدگي وحسب‌الامكان با ضامن آزاد شوند تا به تبريز مراجعت و رسيدگي نماييم. ” بعد نامه اي كه آيت الله مشكيني باز خدمت آقاي آل محمدي مينويسند براي اينكه بيايند در مورد اينها رسيدگي كنند كه ببينند موضوع چه بوده، مينويسند ”در مورد آقاي يدالله نصرتي كه برادرهاي ايشان در كليبر زنداني ميباشند، مقتضي است جنابعالي سري به دادگاه انقلاب كليبر بزنيد و لطفا با دادستان محترم آنجا دراين موضوع صحبت نماييد در صورتي كه جرمشان مسلم ومشاهد نيست فعلا ولو با ضمانت آزادشان كنيد. بعد آقاي آل‌محمد از اهر آمدند كه اين نامه هم دستشان بود كه اينها راما به آنها ضمانت بدهيم ، آن وقت هم آقاي سيد حسين موسوي كه حكم من از طرف ايشان بوده، ايشان سفر حج بودند وتبريز نبودند، اينكه ميگويند سرپيچي از دستور دادستان كل وعدم اعتناء به اين كه چرا ما اينها را آزادشان نكرديم وتحويل اينها داديم، مساله دليل دارد ، دليلش اين است كه همين آقاي آل محمد كه آمده اينها را آزادشان بكند، حسين خان نصرتي با آن اوصافي كه بطور اجمال براي شما تعريف كرديم وافزايش داشت در حال شرابخواري تاريخ ۵۷/۱۱/۲۶ نامه‌اي بدين مضمون به خدمت آقاي نصرتي ارسال ميدارد. آقاي آل محمدي كسي كه از اهر ماموريت يافته كه بيايد آنها را آزاد بكند نوشته كه جناب آقاي حسين خان نصرتي رئيس ومرد غيور و مجاهد ايل حسينك لو، من قسمتهاي مختلف نامه‌اش را ميخوانم، ميگويد كه ”برخلاف عقيده شما عاليجنابان سربازان رشيد دين و ملك هستيد، ما روحانيون اين مرز و بوم وفردفرد عشاير ايران را ، خصوصا ايل باغيرت حسينكلو را كه از بدو انقلاب ايران همبستگي خود را با ساير مبارزين و برادران اين مرز و بوم اعلام داشته‌اند با آغوش باز وبا روي خوش ميپذيريم و دراين مواقع حساس كه شما عشاير غيور همدرد ما شده ايد ما نيز در مواقع گرفتاري همدرد شما خواهيم شد و تا پاي جان از حقوق شما دفاع خواهيم كرد. برادر بطوريكه مستحضر هستيد دولت انقلابي هنوز در سر پاي خود نايستاده وباز هم به كمك شما رادمردان تا حكومت جمهوري اسلامي نياز دارد وغير از جامعه روحانيت نيز دولت انقلابي بوجود شما افتخار دارد. من بخوبي گرفتاري شما را درك ميكنم و فرمايش شما را تاييد مينمايم. وقتي احساس ميكنم كه چقدر صبر وتحمل در مقابل عوام الناس بخرج ميدهيد ودر محظورات اخلاقي گير كرده ايد و در درون خود زجر وشكنجه ميكشيد و باكوهي از مشكلات روبرو هستيد من تمام اينها را خوب احساس ميكنم كه در محاصره عوام‌الناس گرفتاريد. عوام‌الناس منظورشان كساني روستائياني است كه سالهاي متمادي زير ظلم واستثمار آنها بودند و حالا از لطف و از محبت انقلاب احساس ميكنند كه بايد اين ظلم از سرشان رفع بشود و اقدام كرده كه بر عليه آنها قيام بكنند، اهالي ”كن سوه” ارسال داشتند ، نامه ميگويد به اهالي ”كن سوه” ارسال داشتم تا براي خواباندن اهالي عجالتا فرجي باشد و اگر اهالي آرام نشدند در ثاني اقدامات ديگري را با اطلاع شخص جنابعالي ميكنم و مسببين واقعه را ميگيريم. در خاتمه آرزوي سلامتي شما را از برادران پاك مسئلت مينمايد. من شخصا در اختيار شما عشاير غيور هستم واز حقوق شما در حكومت اسلامي دفاع خواهم نمود. فقط هوشيار بايد بود كه موقع بسيار حساس است. اين نامه كه دست من بود، من از ارتباط خيلي نزديك و متقابل اطلاع داشتم وبراي خاطر اين بود كه گفتم چون شما حمايت از اينها ميكنيدو در حمايت از اينها آمديد كه اينها را از من به ضمانت بگيريد، من تحويل شما نميدهم، و بردم توي اتاقي كه سه تا برادرش زنداني بودند نشان دادم وگفتم اينجا نشسته اند و جايشان خيلي راحت است و ما هر غذايي كه خودمان ميخوريم بآنها هم ميدهيم. ايشان رفتند و بعد آن گزارشي كه نوشتند، بعد از اينكه آقاي سيد حسين موسوي از سفر جج برگشتند تلفن زدند كه فلاني، بيا ببينيم موضوع چيه، ما اين سه تا خان را هم برداشتيم ورفتيم تبريز وتحويل دادگاه تبريز داديم. بعد در اين اثناء بود كه اينهامرتب پيش آقاي قدوسي آمدند و اينقدر فشار آوردند ، جوي ساخته بودند كه ايشان مجبور ميشود كه حكم دادستاني مرا عزل بكند. تلگراف به تبريز ميزند كه تو از اين تاريخ به بعد تو هيچ حق مداخله در امورات حقوقي در آنجا نداري و منطقه را هر چه زودتر ترك كن. من هم به تبريز خدمت آقاي موسوي آمدم و با ايشان صحبت كردم،‌ايشان گفتند كه صلاح است كه تا يك مدت بعد ببينيم اينها چه ميشود، بعد كه اينها در تبريز بودند باز حمايتها شروع ميشود به اميد اينكه بتوانند اينها را از زندان تبريز آزاد بكنند، همين آقاي آل‌محمدي بتاريخ ۵۸/۸/۱۲ نامه‌اي خدمت آقاي يزداني مينويسد . آقاي يزداني رئيس زندان تبريز است. ميگويد:

”جناب آقاي يزداني دام اقباله، ضمن سلام اميدوارم وجود شريف سلامت بوده موفقيت سركار را در مسير انقلاب اسلامي خواستارم. درمورد سوء تفاهمي كه في ما بين دادگاه انقلاب اسلامي كليبر و آقاي نصرتي ها پيش آمده، نامبردگان فعلا درزندان هستند، لازم به توضيح دارد كه آقايان نصرتيها از سران عشاير منطقه ارسباران و وابسته بما هستند، وفاداري خودشان را دفعات به مقام رهبري انقلاب اسلامي امام خميني اعلام نموده‌اند ، بطوريكه در قبال خواهشهاي ضد انقلابي بيد آبادي معدوم (فرماندار نظامي تبريز) حاضر وآماده به همكاري با رژيم منحط طاغوت نشده بودند، خواهشمند است از بذل توجه در باره آنان دريغ نفرماييد كه موجب نهايت تشكر وامتنان خواهد بود. سرپرست كميته انقلاب اسلامي شهرستان اهر – سيدصادق آل محمد.

و بعد زير آن نوشتندكه ”رونوشت جهت اطلاع به آقايان نصرتي ارسال شد”.

برادر بزرگ‌تر حاجي عبدالله خان نصرتي آنوقت آزاد بوده، رونوشت اين نامه حالا بهر منظوري بوده استنباط من اين است كه شايد براي خاطر اين بوده كه بايشان هم اطلاع دهد كه ما براي خاطر استخلاص اين برادران شما داريم فعاليتي انجام ميدهيم. بعد آقايان نصرتيها با همين سابقه خدمتي كه بطور اجمال خدمتتان عرض كردم از حمايتهاي همه جانبه برادرمان آقاي همتي هم اينها بيدريغ نبودند. ايشان هم تا آنجا كه ميتوانستند از ايشان حمايت كردند ومن اينجا ميگويم عامل خلاصي آنها از زندان تبريز واينكه بعد رفتند در منطقه سنگر كندند بعد دو تا از برادرانشان در تركيه در رابطه با گوتاژ شاهين فئودال معروف دشت مغان دارند براي دشت مغان و آنطرفها طرحي مثل طرح كردستان را ميريزند. عاملش همين استعلام واستشهادنامه‌هايي بوده است كه توسط آقاي همتي ومتاسفانه بعضي از برادران امضاء شده، خدمت آقاي سيد حسين موسوي ارسال شد وايشان هم روي همين اساس اقدام كردند و اينها را آزاد كردند كه بعد پشيمان شدند، حالا دادگاه انقلاب اسلامي تبريز آنها را تعقيب ميكندو تحت تعقيبند كه نيستند. در تاريخ ۵۸/۹/۹ استشهادنامه علماي اعلام و نمايندگان امام در منطقه ،اين استشهادنامه است كه در مورد نصرتيها نوشته اند كه ميخوانم: ”آقايان نصرتيها يعني حسين و حاجي عبدالله وسيا وچنگيز و عديل بعد آمدند تعريف ازشان كردند وگفتند كه وفاداري بي‌چون وچراي آقايان مشروحه بالا كه از مسلمانان اصيل منطقه ميباشند مورد تاييد ما بوده وتا آخرين قطره خون به وفاداري آنان ايمان واعتقاد داريم و زير اين قسمت را آقاي همتي پاراف كرده اند. نوشته‌اند ”بسمه تعالي، گواهي ميدهم كه نامبردگان هماهنگ با تمام ايلات و عشاير به انقلاب اسلامي و برهبري حضرت امام خميني وفادار و تاكنون در حفظ اين نهضت مقدس از هيچگونه خدمت دريغ نداشته و دستورات امام را با جان ومال قبول دارند. انتظار دارم مورد توجه بشوند. احمد همتي- مشكين شهر” بعد كه اين را به تبريز ميفرستند آقاي سيد حسين موسوي اينها را با التزام آزادشان ميكند ، بعداهالي دو تا روستاي مشيران و ۰۰۰ كه تحت ستم اينها بودند و مي‌بينند كه اينها در اثر حمايت آقايان از زندان آزاد شدند، نامه‌اي خدمت آقاي همتي مينويسند و ميگويند كه شما چرا همچون كاري كرديد كه باعث شديد اينها از زندان خلاص شوند وباز سروقت ما بيايند و پدر ما را دربياورند.

 آقاي همتي بتاريخ ۱۳۵۸/۱۰/۲۹ يعني وقتي اين استعلام نامه را مينويسند دقيقا حدود پنجاه روز بعد نامه اي خطاب به همان روستائيان مينويسند. ميگويندكه به تمام مقدساتم قسم، اين را اينجا خدمتتان عرض كنم كه تمام قسمتها و شهادتهاي آقاي همتي كه ديروز اينجا هم ميگفتند و باعتبار آن ميخواستند بگويند كه همه نظريات من درست است، از اين نوع قسمها است. ميگويد ”به تمام مقدساتم قسم كه من از نصرتيها حمايت نكرده وضامن خلاصي آنها نشده ام” بعد ميگويد ”من سوابق اين اشخاص را نميدانم” حالا اين نامه اي كه به روستائيان مينويسد توجيه ميكند حمايت خودش را از آنها و ميگويد كه من عامل خلاصي اينها نبودم واين حرفها، كه خدمتتان عرض كردم . آنها حالا فراري هستند ودادگاه انقلاب تبريز هم در تعقيب‌شان است. اين هم مطلبي كه در مورد نامه دادستان كل ونامه آيت الله مشكيني وآيت الله مدني و آقاي آل محمد فرمودند كه من جوابش را خدمتتان عرض كردم. بعد لازم است يك مقدار در سوابق دقت كنيم. من قبل از اينكه بخواهم قضاوت بكنم هر چه كه دم دستم هست برايتان ميخوانم كه يكي از دلايل مخالفت آقاي همتي با من كه به حق وبه جا هم هست اين است كه ما مقصر بوديم. من تقصير اين را داشتم كه در شب تصرف مركز توطئه آمريكاييها يعني مركز حزب جمهوري اسلامي خلق مسلمان تبريز، من فرماندهي عمليات را بعهده داشتم. ايشان با اين سوابقي كه دارند كاملا طبيعي و منطقي است كه بامن باين شكل مخالفت بكنندو اين مسائل رابيان بكنند. ايشان اطلاعيه‌هايي دادند، من هر چه كه دراين رابطه است (كه اسمش را نميبرم، مجلس بهتر ميداند) خدمتتان ميخوانم.

اهالي محترم شهرستان مشكين‌شهر و حومه، دراين هنگام كه از همت مردان وزنان مجاهد، انقلاب اسلامي به رهبري مراجع عاليقدر بخصوص آيت الله العظمي خميني وآيت الله العظمي شريعتمداري در حال به ثمر رسيدن است، لازم است كه بيش از پيش در شكوفايي آن اتحاد واتفاق داشته باشيم و جدا از هرج ومرج طلبي بپرهيزيم. لذا بايد توجه داشت كه حزب جمهوري اسلامي وحزب جمهوري اسلامي خلق مسلمان ايران هر دو به يك هدف خدمت ميكنندو مورد تاييد هستندوربطي به جنبه تقليد ندارد. دست‌آويز كردن مراجع بزرگ و استناد به آنها در اعمال واغراض شخصي بيمورد است. و تفرقه‌اندازي بهيچوجه جايز نيست وبه صلاح نهضت اسلامي نخواهد بود. موفقيت شما را دراجراي فرمان رهبر بزرگ انقلاب از خداوند بزرگ خواستارم. احمد همتي” (يكي از نمايندگان: تاريخ كي است؟) تاريخ ندارد ،اطلاعيه است. اطلاعيه اي كه درمنطقه پخش كردند تاريخ ندارد.


یازار : مشگين شهر روستاي آلني دوشنبه 15 مهر 1392 | باخیش لار (0)

اعتبارنامه نماينده مردم مشگين شهر و آقاي فيض مشكيني

+0 به يه ن

بؤلوم :

 

 

  • مجلس شوراي اسلامي
  • دوره ۱
  • جلسه ۱۷۰

رئيس جلسه: اكبر هاشمي رفسنجاني

تاريخ: ۱۳۶۰/۰۴/۰۲

شماره روزنامه رسمي: ۱۰۶۳۰

زمان: ۰۷:۳۰ تا ۰۹:۱۵

قسمت  چهارم

(در اين هنگام رياست جلسه را آقاي پرورش نايب رئيس بعهده داشتند)

يكي ازنمايندگان – آقاي پرورش ، اين مطالب مربوط به اعتبارنامه آقاي همتي ميشود.

همتي

 – آقاي پرورش طبق ماده ۶۶ آئين نامه بنده بايد توضيح بدهم.

نايب رئيس(پرورش)- بسيار خوب‌ آقا ، بعدتوضيح بدهيد، ايشان علت مخالفت شما را با خودشان دارند ميگويند، اگر وارد نيست ، بعد توضيح بدهيد.

بهروزيه

– بعد حمايت ايشان است از آقاي همتي، آقاي همتي از فردي بنام انوري كه دبيركل حزب رستاخيز مشكين شهر بوده ، طي يك نامه اي كه خدمت ايشان مينويسد ميگويد كه :‌”اينجانب احمد همتي، آقاي حاجي محمود انوري را كه كارمند آموزش و پرورش ميباشد بعنوان ساواك و ضد انقلاب اسلامي نميشناسم و احتمال ميدهم اتهام وارده از روي غرض شخصي بوده باشد. احمدهمتي”.

اين آقاي انوري كسي است كه مردم مشكين‌شهر اظهر من الشمس او را ميشناسند و سوابقي كه دارد پاي مجسمه اعليحضرت در مشكين شهر مراسم ۲۸ مرداد وساير مراسم شعرها و سرودهايي ميخوانده است، بعد از اينكه ۰۰۰

ديالمه- تذكر آئين‌نامه‌اي دارم.

موسوي لاري- آقاي پرورش اگر قرار بر بي نظمي است . بفرماييد.

نايب رئيس(پرورش)- تذكر آئين نامه اي يعني ميتواند صحبت را قطع كنيد، بفرماييد.

دكتر ديالمه

– بسم الله الرحمن الرحيم. ماده ۱۴ آئين نامه ميگويد كه .” پس از صحبت مخالفت نماينده مورد اعتراض ميتواند بمدت يكساعت يا بميزان مجموع مدتي كه نمايندگان مخالف صحبت كرده‌اند از خود دفاع نمايد”. يعني الان اتهاماتي ، برنامه هايي ، اشكالاتي ، هر چه كه ايشان اسم آن را ميگذارند برايشان وارد شده است. سوالهايي از ايشان كردند، ايشان ميتوانند فقط آنها را جواب بدهند ودفاع كنند . الان ايشان دارند عملا مخالف اعتبارنامه آقاي همتي صحبت ميكنند. اگر چنين مساله‌اي وجوددارد، يعني آقاي همتي اعتبارنامه‌شان اشكال دارد، خيلي خوب، زماني بايد باشدبيايد در مجلس مطرح بشود. همين اشكالات را بر اعتبارنامه آقاي همتي مطرح كنندوايشان هم بيايند جواب بدهند ولي در شرايط فعلي ايشان از اعتبارنامه خودشان ميتوانند دفاع كنند. شما الان اگر ميزان صحبتي را كه كردند يكبار از اول بگذاريد وروي مساله مطالعه بكنيد مي‌بينيد شما بيشتر وقت فقط اشكال در اعتبارنامه فردي است كه مخالفت كرده است. فردمخالف خوب، يا بد، اين اشكالات را وارد كرده است. الان هم اعتبارنامه ايشان مطرح است، بايد از اعتبارنامه خودشان دفاع كنند، نه بر اعتبارنامه ديگري اشكال كنند.

نصراللهي – تذكرآئين نامه اي دارم.

نايب رئيس(پرورش) – بفرماييد.

نصراللهي-بسم الله الرحمن الرحيم. يادم ميآيد موقعي كه آقاي آيت در دفاع از اعتبارنامه خودش۰۰۰

نايب رئيس- تذكر آئين نامه اي تان را بدهيد.

نصراللهي – بر اساس همين ماده كه آقاي ديالمه ذكر كردند، يادم ميآيد كه موقعي كه آقاي آيت در دفاع از خودشان بر اتهامات جواب ميدادند، تك تك آقاي سلامتيان وغضنفرپور وتمام مخالفين را آوردند و اينجا اسنادشان را ارائه دادند كه اينها اين هستند كه با من مخالفت ميكنند. چطور شد آقاي ديالمه آن موقع يادشان به اين ماده نيفتاد، اما الان يك دفعه يادشان به اين ماده افتاد؟ بنابراين راي بگيريد.

نايب رئيس(پرورش)- اشكال شان بجا است.

 آقاي بهروزيه شما پانزده دقيقه وقت داريد بفرماييد.

بهروزيه

- بعد از اينكه من به تبريز رفتم يعني از سمت دادستاني انقلاب كليبر بركنار شدم رفتم تبريز ودر جريانات عمليات خلق مسلمان، فرمانده عمليات سپاه بودم. در اين فاصله آقاي نورالدين غروي استاندار وقت آذربايجان شرقي نامه‌اي خطاب به آقاي هاشمي رفسنجاني مينويسد.

 ”بسمه تعالي، وزارت كشور، جناب آقاي هاشمي رفسنجاني (وقتي بود كه ايشان تصدي وزارت را داشتند) پيرو مذاكرات تلفني با جنابعالي ودادستاني كل انقلاب وجناب آقاي موسوي اردبيلي در مورد ابقاء آقاي حسن بهروزيه در سمت نمايندگي دادستاني انقلاب تبريز در منطقه كليبر اظهار ميدارد، همانطور كه در جلسه شوراي انقلاب در تاريخ ۵۸/۱۰/۴ حضور

 همه آقايان اعضاء شورا توضيح لازم دادم، منطقه آذربايجان اگر از نظر جمعيت حدود ده درصد وسعت، حدود پنج درصد كل ايران باشد، از نظر اهميت سياسي شايد بيش از سي درصد باشد. بي توجهي به مسائل اين منطقه ميتواند فجايعي ببار بياورد كه تمامي كشور را غرق در مشكل و خداي نكرده انقلاب را در مظان خطر قرار دهد و چنانكه ديدم آشوبهاي تبريز نه فقط در ايران بلكه در سطح جهاني ، آنچنان اهميتي پيدا كرد كه براي انقلابيون ياس وتاثر وبراي دشمنان انقلاب اميد فراوان بوجود آورد و حالا كه به فضل الهي وبه رهبري امام امت و هوشياري و فداكاري مردم مومن به انقلاب اين منطقه ، اين توطئه عظيم كه ميرفت فراگيرتر شود و خطرات عظيم براي انقلاب بوجود آورد سركوب شد،‌ مطلقا نبايستي غره شد و تصور كنيم كه غائله براي هميشه خاتمه يافته است و هيچ مشكلي پيش نخواهد آمد. بي توجهي به خواسته هاي توده هاي مستضعف دقيقا زمينه را براي هر توطئه آماده ميسازد. همچنان كه گزارش شده است اغلب چماق بدستان تبريز كه بازاء چند صد تومان حاضر شدند بلوا راه بيندازند از محلات فقيرنشين تبريز واز بيكاران و از سيل زدگان بودند كه احساس ميكردند هيچ توجهي به آنها نشده است . من مطلقا با اينكه براي دفاع از سرحدات متشبث به سران عشاير وخانها بشويم مخالفم، برعكس اعتقادم بر اين است كه هر قطعه زميني كه در اختياريك روستائي قرار ميدهيم، هر اجحاف و ستمي كه از سر روستايي رفع ميكنيم و هر چشمه‌اي كه بهسازي ميكنيم، سلاحي است بدست روستائي كه تا جان دارد از انقلاب دفاع خواهد كرد. نميدانم به چه دليل خاني كه تفنگ مرصع و حكاكي شده به يمن خوش‌خدمتي از آريامهر هديه گرفته است و از صدقه سر انقلاب كه منجر به فرار شاه شده است ، بهره مالكانه را از يك پنجم به چهارپنجم رسانده است، بايد تحت حمايت دولت و دادستاني انقلاب قرار گيرد و دادستان جواني كه بي‌ارزش‌ترين هديه‌اش به انقلاب جانش ميباشد ، از نظر كيفيت بيش از همه سنش با طاغوت مبارزه كرده است. در مقابل از سمت خود خلع شود. فقط باين جرم كه خان متجاوز را كه در لحظه دستگيريش، شرابش را زن شوهرداري ساقي‌گري ميكرد، دستگير كرده وتحويل زندانش داده است. باين دليل كه خواسته (الزرع للزارع) را عمل كند واسلام را دقيقا پياده كند. زماني كه اين دادستان به محل اعزام شد يكه‌تاز ميدان در منطقه خان بود و متقابلا گروههاي چپ بودند كه از اين فرصت طلائي براي جذب و جلب روستائيان به خود استفاده ميكردند. چندروستا را نيز توانسته بودند به شورش وادارند كه اعزام ايشان همه اينها را خلع سلاح واز منطقه متواري كرد. تكرار اين مطلب كه در آشوبهاي تبريز دقيقا دست سرمايه‌دار و فئودار در كار بوده و پول آنها بود كه بصورت چماق درآمد زايد است . بي‌هيچ تعارفي نبرد واقعي، نبرد انقلاب با سرمايه‌داري وارتجاع است و همه مطالب ديگر تعارفي بيش نيست. تجربه نه ماه حكومت مماشات و ليبرال براي همه نسلها وهمه خونهاي به خاك ريخته كافيست بيش از اين اهمال وسهل‌انگاري ، خيانت به مكتب وبه شهدا است. اگر طرح لغو مالكيتهاي فئودالي به تصويب نرسيد. همچنان كه در گزارشهاي قبلي هم توضيح داده‌ام در هر جاي استان كاري انجام شده كه در مسير انقلاب بوده است. بي‌هيچ ترديدي خط سبزي كشيده شده كه ضد انقلاب حق ورود به آنجا را نداشته است ، و نمونه‌اش انتخابات شوراها و رفراندم قانون اساسي است. ملخص كلام آنكه باز براي چندمين بار مصرا خواستارم كه باابقاء ايشان در سمت خود بيش از اين فرصت به ضد انقلاب ندهيد وانقلابيون را در راه پرپيچ و خمشان پشت گرم و استوارقدم‌تر نمائيد. والسلام-

استاندار آذربايجان شرقي. نورالدين غروي”

بعد از اينكه اين نامه را نوشتند باز دوباره آقاي موسوي اول بهمن يا اسفند ۱۳۵۹بود كه مرا صدا زد وباز حكم دادستان را

بمن داد، اين دفعه دشت مغان راهم به آن اضافه كرد. به حومه كليبر ودشت مغان كه به آنجا بروم و كارهايم را ادامه بدهم. در آن قسمت كه عرض كردم دلايل مخالفت آقاي همتي يعني آقاي همتي بايد با من مخالفت بكند. چند تا سند ديگر هم هست كه در رابطه با آن مسائلي كه گفتم ، خدمتتان عرض بكنم. ايشان نامه‌اي مينويسند به حجت‌الاسلام والمسلمين آقاي فيض دامت بركاته.

محمد يزدي

 – جناب‌ آقاي هاشمي اجازه بفرماييد ، ذهن مجلس آماده براي گرفتن جواب دو تا سوال است، يكي راجع به قتل و يكي راجع به اسلحه.

رئيس- كتبي بنويسيد و بفرستيد تا بي نظمي نشود.

بهروزيه

- ”حجت‌الاسلام والمسلمين آقاي فيض دامت بركاته، ضمن سلام وعرض ادب، چون در مشكين‌شهر مركزيت حزب جمهوري خلق مسلمان ايران وجود ندارد، تقاضا اين است كه وسيله حامل دستورات لازم را ابلاغ داريد و حضور محترم حضرت آيت الله العظمي سلام برسانيد. احمد همتي”.

بعد نامه‌اي مينويسند،

 ”بسمه تعالي،

 مسوول اسلحه، جناب آقاي علي اصغر رجائي،

 همكار محترم ، ضمن سلام چون وضع اسلحه فعلا غيرمنظم است تمام اسلحه و مهمات كه درخانه ها هست ، جمع‌آوري نماييد”.

 و من مدراك ديگري دارم كه ايشان دقيقا خانها را مسلح كردند وكساني كه بعد از اينكه ما در منطقه بوديم متواري بودند، حالا آمدند امان نامه به آنها دادند و اينها در منطقه حضور دارند ، فئودالهايي كه بطور متوسط حساب كرديم هر يكيش حداقل از سه هزار تا دوازده هزار هكتار زمين دارند، يعني ما در منطقه بآنها ميگفتيم اينها شاه منطقه هستند. در مورد قتل ، نامه‌اي از دفتر رياست جمهوري خطاب به استاندار آذربايجان شرقي آقاي غروي نوشته بودند كه اين سه نفري كه آمدند كجا هستند، يعني كسان آنها رفته بودند و شكايت به دفتر دادستاني وبه دفتر رياست جمهوري فرستادند، بعد ما با آقاي غروي تلفني صحبت كرديم ايشان گفتند كه جريان چيه؟ تو اينها را گرفتي و چه كارشان كردي؟ من در جواب همان نامه‌اي كه آقاي غروي نوشته بودند اين نامه را خدمتشان نوشتم، نوشتم:

”استاندار محترم آذربايجان شرقي”

 عطف به مذاكرات جمهوري با آقاي مهندس سيدزاده وتماس تلفني با جنابعالي گزارش ذيل در مورد كيفيت دستگيري وآزادي آقايان: سهراب عيسي‌لو، رستم عيسي‌لو، فرهاد بايرامي باستحضارتان ميرسد بعد نوشتم كه اينها را چگونه دستگير كرديم. اتهاماتشان چي بوده، حدود شانزده مورد اتهام داشتند بعد آخرش اين را نوشتم كه ”و همان شب توسط پاسداران بمنظور بازداشت موقت تا تكميل پرونده به كليبر اعزام شدند و لغايت مورخه ۵۸/۱۲/۲۲

در بازداشت به سر ميبردند ودر تاريخ فوق الذكربعلت تراكم كار و ضيق وقت، جهت رسيدگي و تشكيل و تكميل پرونده‌شان به اخذ تعهدي كه فتوكپي آن در پيوست ميباشد تا اطلاع ثانوي آزاد گرديدند” من اينها را آزاد كردم واين هم حكم آزاديشان بوده است و تعهد و التزامي كه به ما دادند ، بعد آقاي حسيني رئيس دادگاه مشكين شهر نامه اي مينويسند به آقاي موسوي رئيس دادگاه تبريز، ميگويند ”ضمن سلام آقايان حاجي رستم، سهراب و اينها حدود دو ماه قبل وسيله سپاه اعزامي تبريز عضو گروه تحقيق روستا دستگير گرديده و تا اين موقع خبري از آنها در دست نيست. با توجه باينكه خانواده نامبردگان در نگراني به سر ميبرند واين درست خلاف شرع مقدس اسلام ميباشد”. يعني ميخواهد تكلفيشان راروشن بكندو بعد دادگاه انقلاب تبريز هم اقدام ميكند مساله در دادستاني انقلاب تحت رسيدگي است . كسانيكه در مظان اتهام هستند، من دو بار احضار شدم يك دفعه اي آقاي موسوي اردبيلي مرا احضار كردند و خدمت ايشان رفتم و در مورد اين مسائل خدمت ايشان توضيح دادم و دوبار هم در فروردين امسال يعني دو سه ماه پيش رفتيم خدمت آقاي قدوسي و بعد ايشان هم پرونده را دست آقاي محقق بازجويي كه در آنجا بود با ايشان صحبت كرديم من هر چه جريان در مورد اينها بود برايشان گفتم كه كيفيت دستگيري اينها چگونه بوده است. ما چه كارشان كرديم

۰۰ (رئيس: سه دقيقه از وقتتان مانده است)

 در مورد نامه اسلحه ، نامه اسلحه كه من نوشته ام نامه را به برادرمان داوود كريماني نوشتم، جريان اين بود كه من قبلا احساس نياز ميكردم ۰۰

(محلاتي: آقاي بهروزيه توضيح بدهيد كه اسلحه ها را چه كار كرديد) چشم، عرض كنم خدمت شما، من احساسم اين است كه بعد از شروع جنگ ايران وعراق ضرورتش براي همه محسوس بود.

همتي

- آقاي هاشمي طبق ماده ۶۶ به من وقت بدهيد.

رئيس- وقت تان محفوظ است براي بعد. روي اين نميتواند اثر بگذارد . قبل ازراي گيري نميشود.

فدائي- از اول به آقاي همتي توهين شده.

بهروزيه- ضرورتي بود و حالا نظرم واعتقادم بر اين است كه هميشه بايد نوار مرزي يك كشور انقلابي مثل ايران افرادش و صادقترين و صالح ترين افرادش مسلح باشند حتي به سلاحهاي جنگي نه اسلحه‌هاي شكاري كه دم دستشان هست. سپاه اهر يك مقدار زيادي حدود ۲۰۰ الي ۲۵۰ قبضه

اسلحه از حومه خودش جمع كرده بود ومردم را خلع سلاح كرده بود داود كريماني كه مسوول آنجا بود و به تبريز آمده بود من با ايشان صحبت كردم . در رابطه با اين نامه سه تا مساله را من بايد توضيح بدهم بعد اين مساله روشن تر بشود. يكي اينكه نوشتم ”مذاكرات حضوري” مذاكرات حضوري مسائلي بود كه با خودشان صحبت كرديم سر اينكه من گفتم اين اسلحه هايي كه جمع آوري كردي و در سپاه اهر گذاشته اي در اين موقعيت كه آن منطقه نوار مرزي ونزديك شوروي است و توطئه گران هم زيادند بهتر نيست كه اينها را دست روستائياني كه در جريان عمل شناختي از آنها داري و بهتر ميشناسي ببر بآنها بدهد تا دستشان باشد. بعد در مورد بعضي از سلاحها، سلاحهاي شكاري بود كه در سپاه اهر بوده و وضع بي‌ثبات سپاه آنوقت از دفتر هماهنگي تهران رفته بودند سپاه تبريز و شوراي فرماندهي سپاه را منحل كرده بودند وضع كلي سپاه استان آذربايجان شرقي ثبات نداشت متزلزل بود يعني هر آن ممكن بود بطوريكه در نامه ام نوشتم كسي را از محلي عوض بكنند بعد نامه را نوشتم و در نامه گفتم كه امكانات و سلاحهاي مورد مذاكره را به برادر محمود احمدي زاده تحويل نماييد كه برادر عزيزمان محمود احمدي زاده در تصرف تپه هاي الله اكبر بتاريخ ۶۰/۲/۳۱ شهيد شد. جريان اين بود كه

 گفته بودند اسلحه ها را به محمود تحويل بدهد و محمود به كليبر ببرد و من خودم به منطقه بروم. روستائيان را مسلح بكنيم ووقتي به مجلس آمديم اسلحه از آنجا بما ندادند و گفتند تا اعتبارنامه ات تصويب نشود به شما نميدهيم. به محمود گفته بودم اسلحه اي كه خودم داشتم بگيرد و بياورد. منظور از مذاكرات حضوري و آنچه كه بايشان گفتم اين بود كه در نوشتن متن نامه كه اينجور استنباط ميشود، قرار بود مجموعه اسلحه ها به تهران بيايد در نوشتن نامه من اشتباه كردم قرار بود كه فقط اسلحه خود من را به تهران بياورد و مجموعه اسلحه را به كليبر ببرد ودر اين مورد برادراني كه رفتند از منطقه ودر سپاه اهر و اينها تحقيق كردند و پرسيدند من گزارشش راديدم چيزي غير از اين نيست. (رئيس: وقتتان تمام است) و در مورد اموال واينها كه به ايشان گفتند كه اموال را نگهداشتند و پولها را فلان۰۰ من همه اش را تحويل دادگاه تبريز دادم ورسيد همه

اش را دارم. بارها خدمت آقايان گفتم كه برادران اينها مسائلي حقوقي است بايد در دادگاه به آنها رسيدگي شود ، شما اينها را ارجاع بدادگاه بكنيد تا تكليف آنها روشن بشود. بهر حال من باز (يكي از نمايندگان: بالاخره روشن نشد) و در مورد ماشين آلات شركت توفان هيما در نامه اي كه آقاي مهندس غروي به برادرمان آقاي ميرسليم مينويسد ، مينويسد كه: ”در مورد جابجا كردن ماشين آلات شركت توفان هيما در مغان بدستور استانداري بوده است واينكه ميگويند دست روستائيان است وحسابش معلوم نيست، اين صورت جلسه خود شركت است كه دقيقا صورت برداشته كه كدام وسايل وكدام ماشين آلات در دست كداميك از دهاتهاي منطقه است.

رئيس- متشكر، وقتتان تمام است با احتساب سه دقيقه وقت اضافي.

آقايان ما الان بايد تشييع جنازه برويم گلدانها را آماده بكنند براي راي گيري.

بهروزيه- آقاي هاشمي خواهش ميكنم يك دقيقه بمن وقت بدهيدتا اين نامه را بخوانم.

رئيس- يك دقيقه ، خوب شما كه داريد وقت را ميگيريد بگوييد.

بهروزيه- و در آخر ميخواهم خدمت همه برادران عرض كنم كه تمامي مسائلي كه گفته شد بر اساس همين نامه‌اي كه آقاي همتي به مشكين شهر نوشتند اينها جوسازي وطرح وتوطئه بيشتر نيست. ايشان بتاريخ ۵۹/۵/۱۹ در نامه

مجلس شوراي اسلامي مينويسند :

 ”بسمه تعالي،

 برادر مجاهد حجت الاسلام جناب آقاي حسيني رياست دادگاه انقلاب مشكين شهر، ضمن سلام چندين بار تلفن نمودم موفق نشدم تماس حاصل نمايم. خواهشمند است به محض رسيدن شكايتي از طرف نهادهاي انقلابي دستور فرماييد طوماري از طرف اهالي حومه توسط برادران اسدالله عليزاده و طالب احمدآبادي تهيه و با چندين نفر به مجلس شوراي اسلامي وساير مقامات مسوول ارسال نموده واز حسن بهروزيه و چند نفر ديگر شكايت كنند و علي اكبر اسكندري در دادگاه مشغول شود و نامه را پس از مطالعه پاره نماييد. نماينده مشكين شهر در مجلس شوراي اسلامي احمد همتي” كه بر اساس يك همچنين سفارشاتي بود كه ايشان طومار و شكايت اينها را فراهم كرده و فرستادند. والسلام.

همتي- آقاي هاشمي ، طبق ماده ۶۶ به من وقت بدهيد.

رئيس- آقاي همتي ، درست است وقت شما طبق ماده محفوظ است.

همتي- همين نامه اي كه خواندند ۰۰

رئيس- بعد از راي گيري ميتوانيد توضيح بدهيد.(همهمه نمايندگان) آقايان جواب سوالها ديگر اجباري نيست كه گفته شود ايشان هر چه مايل بوده جواب داده است وآقاياني كه ميخواهند راي بدهند تصميم خودشان را ميگيرند، /۱۸۵ نفر در

جلسه حاضرند گلدانها را براي راي گيري ببريد ، كارت سفيد بي امضاء علامت موافقت، و كبود بي امضاء علامت مخالفت و زرد بي امضاء ممتنع. آقايان بعد از راي گيري از مجلس بيرون نرويد وقتي كه جلسه را تعطيل كرديم، يك تذكر ضروري نسبت به حركت امروز داريم كه بايد خدمتتان عرض بكنيم (اخذ راي بعمل آمد و نتيجه آن بشرح زير اعلام شد).

رئيس- بسم الله الرحمن الرحيم. نتيجه استخراج آراء براي اعتبارنامه آقاي بهروزيه ، افراد حاضر در مجلس ۱۸۵ نفر، آراء مخالف ۱۰۵ نفر ، آراء موافق ۵۰ نفر، بدون راي ۲ نفر، آراء ممتنع ۲۸ نفر، بنابراين اعتبارنامه آقاي بهروزيه رد شد.

۴-پايان جلسه.

رئيس- جلسه ختم ميشود.

(جلسه ساعت نه و پانزده دقيقه پايان يافت).

رئيس مجلس شوراي اسلامي – اكبر هاشمي رفسنجاني

 

 


یازار : مشگين شهر روستاي آلني دوشنبه 15 مهر 1392 | باخیش لار (0)

دفاعيات آقاي احمد همتي مشكيني

+0 به يه ن

بؤلوم :

 

  • مجلس شوراي اسلامي
  • دوره ۱
  • جلسه ۱۷۲

رئيس جلسه: اكبر هاشمي رفسنجاني

تاريخ: ۱۳۶۰/۰۴/۰۷

شماره روزنامه رسمي: ۱۰۶۳۴

زمان: ۰۸:۳۰ تا ۱۲:۰۵

 

-اعلام رسميت جلسه و تلاوت آياتي از كلام الله مجيد.

رئيس- بسم الله الرحمن الرحيم. با حضور ۱۸۰ نفر جلسه

 رسمي است . دستور جلسه قرائت شود.

منشي- بسم الله الرحمن الرحيم. دستور جلسه يكصد وهفتاد ودوم روز يكشنبه هفتم تيرماه ۱۳۶۰ هجري شمسي مطابق با بيست و پنجم شعبان ۱۴۰۱ هجري قمري.

۱- تلاوت كلام الله مجيد.

۲- نطقهاي قبل از دستور .

۳- گزارش شور اول كميسيونهاي صنايع ومعادن ، امور اقتصادي و دارائي و امور خارجه درخصوص لايحه راجع به تعيين حكم براي رسيدگي به اختلافات شركت ايراني كالسيمين و شركت فيليپ برادرز در مورد فروش سنگ سرب.

۴- گزارش شور دوم كميسيون امور داخلي در خصوص طرح قانوني فعاليت احزاب. جمعيتها و انجمنهاي سياسي و صنفي وانجمنهاي اسلامي يا اقليتهاي ديني شناخته شده.

۵- اعلام اسامي غائبين وديرآمدگان .

۶- اعلام ختم جلسه و تاريخ و برنامه جلسه بعد.

رئيس- تلاوت كلام الله مجيد را شروع كنيد.

۲-بيانات قبل از دستور آقايان مروي سماورچي ومهدوي كروبي.

آقاي همتي شما از وقتتان استفاده كنيد.اما خواهش ميكنم مختصر بفرماييد. آقاي همتي در جريان بحثهاي دو سه روز پيش چيزهايي به ايشان گفته شده كه حق دفاع دارند.

همتي-

 بسم الله الرحمن الرحيم.

 البته آنروزي كه آن پرونده واعتبارنامه مطرح بود، ما به احترام تشييع جنازه سردار فقيد اسلام به دستور رئيس مجلس رفتيم و نتوانستيم جواب چند جمله اي كه اتهام‌آور به بنده نسبت دادند ، بگويم. حرف ما در رابطه با تهمتهاي آقاي بهروزيه بود واز پشت تريبون مجلس صحبتهاي ايشان پخش گرديد. موارد را با جواب مختصر به عرض شنوندگان و نمايندگان گرامي ميرسانم.

رئيس- شما آنچه كه به خودتان مربوط ميشود بفرماييد. چيزي كه خودتان ناصحيح ميدانيد كه به شما گفتند.

همتي – بلي،‌درست است، ايشان يك برگ بزرگ كه اينجا هم فتوكپي آن هست، نشان دادند كه بدون امضاء و بدون تاريخ دائربر اينكه همتي در آزادي چندنفر بنام نصرتيها، دخالت داشته، اولا جواب اين مساله اين است كه بنده آنروز چكاره بودم و آيا رئيس دادگاه انقلاب بودم، دادستان بودم، اين چندنفر به دستور برادر مبارزمان آقاي سيد حسين موسوي دستگير شده بودند وبه دستور ايشان هم آزاد گرديدند و من هيچ دخالتي نداشتم وايشان يك نامه هايي در مورد ما خواندند كه بيشتر آن نامه ها جعلي بودو نمونه‌هايش را جناب آقاي هاشمي هم ديدند كه هيچ با خط من تطبيق نميشود و به خدا قسم من هنوز مضمون نامه را هم نتوانسته ام بدرستي بخوانم كه معلوم است كه اصلش دست ايشان بوده و خودشان ميدانند كه چه نوشته شده بود، اما آن نامه اي كه من اصرار داشتم كه در همين چيزي كه هست بخوانند من نوشته بودم امضاء هم كرده بودم ولي ايشان نخواندند كه اگر مقتضي بود، من نامه را خودم ميخواندم، كه برادران عزيز و نمايندگان محترم متوجه بودند كه من در باره آنها چه نوشته ام كه اگر تمامش را هم نتوانم بخوانم، جملاتي كه اين امضاي من است من در مورد آنها نوشته ام كه ”من سوابق اين اشخاص را نميدانم و ميگويم چنانچه نصرتيها حق كسي را غصب نموده يا ناموس كسي را مورد اهانت قرار داده اند يا كسي را كشته اند بايد بعنوان مفسد في الارض اعدام شوند”. من اين مطالب را به برادرمان جناب آقاي سيد حسين موسوي گفتم نه اينكه آزاد گردند و اگر از تهاجم و توطئه آنها بيم داريد بايد شديدا ملتزم نماييد كه من بعد حركات وحشيانه نكنند و امضاء دهند كه نسبت به احكام قانون انقلاب عمل كنند و بعد مقداري نامبردگان را تهديد و موعظه نموده بدون دخالت ديگر از محل دادگاه خارج شده اند اينهم اينجور بود كه ايشان من را خواسته بودند تلفني خواستند من نرفتم بعد گفتند همتي چون موضوع راجع به منطقه شماست ، شما اگر اينجا بياييد بهتر است . بعد من دوباره نامه نوشتم كه من نميآيم شما خودتان تصميم بگيريد در باره ايشان زيرنامه نوشته بودند كه شما حتما بياييد چون به وضع منطقه شما آشنا هستيد من رفتم همينها را گفتم ديگر از آنجا خارج شدم مگر من در روحيه آقاي سيد حسين موسوي كه خيلي مبارز است و خودش خيلي قاطعانه واقعا در منطقه كار ميكند، چقدر تاثير داشتم كه بتوانم در روحيه آنها اثر بگذارم عرض كنم نامه ديگر خواندند داير بر حمايت حجت الاسلام آل محمد آقاي آل محمد را بيشتر رفقا و برادران عزيز ميشناسند. مرد صالح و واقعا در آن منطقه اهر يگانه فردي است كه در مقابل رژيم مبارزه كرد. قيام كرده حالا مساله ايشان را خودشان بهتر ميدانند اما تا آنجايي و آن مقداري كه من ميدانم در باره ايشان هم يك چيزهايي بعنوان افشاگري آقاي بهروزيه پخش كرده بودند كه نمونه‌هايش را خواندند چون منطقه، منطقه اي بود كه واقعا ميخواست يك كردستان ديگري آنجا بشود، يعني اينجور دخالتهاي بيمورد منطقه را به آشوب ميخواست بكشد، در صورتي كه آنها هم خيلي كمكهاي مالي در درگيريهاي تبريز اين عشاير ما كرده بودند كه مرحوم شهيد آيت الله قاضي طباطبائي به خود بنده تلفن كردند كه همتي بگوييد كه ديگر ايشان جنس نفرستند اينجا جنس زياد است از كمكهايشان راضي هستيم روي اين مسائل كه ايشان را يك مقداري تعريف كرده باشد كه خوب يك جوي وچيزهايي مثلا پيش نيايد و نيامد و همه مردم ايران ديدند كه منطقه مامنطقه توطئه نشد و هرچه اين مسائل پيش آمد، بحمدالله آنها منطقه عشايرنشين ما صبر واستقامت انقلابي خودشان را از دست ندادند و در مقابل كارهايي كه ميخواست اينها را به ناراحتي بكشد ، تحريك نشدندواما جمله اي كه ايشان گفتند،‌ همتي از خلق مسلمان حمايت كرده ومدعي شدند كه من خود بهروزيه را در مشكين شهر خلعشان كردم اولا آن روزهاي اول انقلاب وحتي تا يكسال ونيم هيچ سراغي واسمي از ايشان در منطقه ما نبود. يعني تا آنموقع به آنجا نيامده بودند بعدها آمدند آن منطقه و ضمنا حزب خلق مسلمان كه در بدو امر بطوريكه همه برادران عزيز ميدانند غيرقانوني پيش نيامده بود واين دو تا حزب بودند آمده بودند و من با صراحت ميگويم كه خودم اولين كسي هستم كه شاخه حزب جمهوري اسلامي را در مشكين شهر داير كردم وخودم هم سرپرستي حزب جمهوري اسلامي را داشتم وفعلا هم افتخار ميكنم بخاطر اينكه اين حزب را تنها حزبي كه در خط امام تشخيص دادم ، قبول كردم و خدا نكرده اگر يك روزي باز تشخيص بدهم كه اين حزب از خط امام خراج شده از حزب بركنار خواهم رفت. ولي فعلا به خاطر اينكه اين حزب را درراه امام در خط اجراي اوامر امام ميدانم، اما مساله خلق مسلمان من اينرا هم بدون ريابگويم تا روزي كه آنجا بود، فعاليت ميكرد خلق مسلمان تا روزيكه جناب آقاي خلخالي اولين بار طلسم را شكستند وآن اعلاميه پرسروصدا را دادند در همان تاريخ خود اينجانب بودم كه چون ديدم اينها به طرفداري از مراغه‌اي و سيد حسن شريعتمداري برخاسته‌اند و راهپيمايي راه انداخته‌اند اگر هر كسي هم بخواهد تحقيق بكند از آن تاريخ بدون درگيري وسرو صداي ديگري بالاخره بساط خلق مسلمان از آنجا هم چيده شد و بعد از آقاي محمود انوري اسم بردند محمود انوري يك نفر فرهنگي بود آنجا و هست البته اين مساله درست بود تنها من نبودم بيشتر آقايان در شهرستانها از سوابق بيشتر اين كارمندان در وهله اول مطلع نبودند ايشان يك سوالي از من كرده بودند كه همتي شما ما را ساواكي ميدانيد يا نه؟ من درجواب البته نوشته بودم كه خير من اطلاع ندارم از سابقه شما بعد خود جناب آقاي صاحب‌الزماني اگر اينجا باشند، اولين قاضي شرعي كه به منطقه ما رفتند ايشان بودند در معيت ايشان از دادگاه انقلاب تبريز سابقه ايشان را كه تنها اسم ساواكي بود كه كارهايي هم انجام نداده بود، برديم آنجا و دادگاه انقلاب مجازاتش كرد الان ازكار بركنار شده حقوقش هم قطع شده است مساله آقاي انواري هم اينطور است و عرض كنم كه نامه‌هاي ديگري كه ايشان نوشتند، همه بي‌اساس است و من بيش از اين وقت گرامي برادران نماينده را نگيرم. والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته
یازار : مشگين شهر روستاي آلني دوشنبه 15 مهر 1392 | باخیش لار (0)

ساوالان

+0 به يه ن

بؤلوم :

 

زادگاه زيبا

ساوالان زادگاه زيبايم
گوئيا قطعه اي است از رضوان
چو لب لعل گل رخان گل فام
بيني اش سر كشيده تا به فلك
روي نيكوي قله در ساوالان
به هنر دوستان همي گويم
سند عشق عاشقان كمال
شعراي اديب اين سامان
برخ ماه طلعت ساوالان

 

 

 

 

با صفا از زمان ديرين است
پر و سر سبز و عطر آگين است
چو بهشتي پر از رياحين است
كه چو افسر بسر سلاطين است
سبز فام و سفيد و رنگين است
نكنم ار غلط سخن اين است
حرم فكر و دانش و دين است
همه خوبند و حرف شان اين است
همتي خال مشگ مشگين است


یازار : مشگين شهر روستاي آلني دوشنبه 15 مهر 1392 | باخیش لار (0)

نطق نماينده مشگين شهر در سال 1360 (مشگين شهر نياز به طبيب و جراح دارد)

+0 به يه ن

بؤلوم :

  • مجلس شوراي اسلامي
  • دوره ۱
  • جلسه ۲۰۱

رئيس جلسه: محمد موسوي خوئيني ها

تاريخ: ۱۳۶۰/۰۵/۲۸

شماره روزنامه رسمي: ۱۰۸۸۴

زمان: ۰۸:۲۰ تا ۱۲:۱۵

 

-اعلام رسميت جلسه و تلاوت آياتي از كلام الله مجيد .

نايب رئيس –(موسوي خوئيني ها )- بسم الله ا لرحمن ا لرحيم

 ، با حضور ۱۸۱ نفر جلسه رسمي است .دستور جلسه هم

ادامه بحث پيرامون لايحه بازسازي است .تلاوت كلام الله مجيد را شروع كنيد.

۲-بيانات قبل از دستور آقايان ملكوتي ،خوشنويس و همتي

نايب رئيس –ناطقين قبل از دستور را دعوت كنيد .

نايب رئيس- سه دقيقه از وقت آقاي خوشنويس باقي است كه به آقاي همتي دادند زودتر تشريف بياوريد كه از اين سه دقيقه استفاده كنيد

همتي - بسم الله الرحمن الرحيم .‹‹وبه نستعين وهوالمعين .قال رسول الله صلي الله عليه وآله وسلم ،مثل اهل بيتي كمثل سفينه نوح من ركبها فقد نجي ومن تركها فقد هلك ››

با درود به رهبر كبير انقلاب وسلام به روح پاك شهيدان ورزمندگان اسلام ، انقلاب اسلامي ايران كه به رهبري فرزند رشيد اسلام وسلاله رسول خدا و يادگار بزرگي نائل آمده واين كشتي نجات انقلاب به كشتي باني نوح زمان حضرت امام خميني روحي فداه (حضار سه صلوات فرستادند ) طوفانهاي خطرناك دشمنان اخهريمن صفت شرقي وغربي ما را يكي پس از ديگري پشت سر ميگذارد وبه قله هاي فتح سرسپرده مزدور وصدام كافر وحكومت بعثي خود را در شرف فنا واضمحلال مي بيند ،اينك آخرين تلاش خود را انجام ميدهند و آخرين نفس راميكشند ،اين جهنمي هاي شيطان صفت واين محتضران روسياه ، دست به اعمال سبعانه ميزنند احياناً قرآن ها را به آتش ميكشند ،مساجد واماكن عمومي را تخريب ميكنند ددمنشانه به كشتار زنان وكودكان رهگذر دست ميزنند وبه ترور بعضي از افراد وفرزندان لايق انقلاب اسلامي با طرح ريزي بني صدر خائن ورجوي وفراريان از حكومت عدل ايران ورجوي رهبر تروريستها ومزدور بيگانه مشغول ميگردند ،راستي اين كور دلان چچقدر احمقانه مي انديشند ،آيا نميدانند كه با اين جنايتها امت بپا خاسته ايران را خشمگين تر ميسازند ؟ آيا نمي فهمند با ترور يك فرد عادي كشور ارزش انساني خود را به كلي از دست ميدهند

،(نايب رئيس- يك دقيقه وقت داريد ) آيا اينها باطل نيست كه تصور كنند بني صدر هاي خائن ، رجوي هاي پليد وامثال آنها در ايران جاي پائي پيدا كنند ،من به پيرامون كور اين جنايتكاران هشدار ميدهم پيش از آنكه خشم ملت وسيل هخروشان خونهاي شهيدان عزيز ما به انتقام برخيزد اينان به دامن اسلام برگردند و سوار كشتي نجات شوند د رغير اينصورت قواي سه گانه ايران نبايد از كفر ومجازات شديد اينان هيچگونه تعلل وچشم پوشي را جايز بدانند ،د رخاتمه از مسؤولين محترم انتظار دارم در موارد زير اقدامات ممكنه را انجام دهند ،مدتي است مشكين شهر ما طبيب وپزشك وجراح ندارد به فكر تأمين پزشك جراحش با شند . ( نايب رئيس وقتتان تمام است ،دو جنبه ار هم بفرمائيد ولي وقتتان تمام است ) اخيراً سيل و تگرگ خراب يهائي ببار آورده وهمچنين دوسد خاكي ما كه سابقه طرحش است هيچ اقدامي نشده ،تكليف مراتع وييلاقات وقشلاق منطقه را كه هميشه نزاع برميانگيزد بزودي روشن كنند ،دادگاههاي انقلاب مسؤولين اجرائي با مستكبين وومحتكرين وضد انقلاب قاطعانه رفتار كنند ،سهميه روستائيان از نظر سوخت كشاورزي ونفت سفيد ودرمان ومواد غذائي بني آنان به عدالت توزيع بشود . شركت راهسازي كرند ومام سنگر ،ما بين مغان ومشكين شهر واهر مشكين شهر سالها است تعطيل است وكارراهسازي مختل شده ،ا زمسوولين محترم خواستارم كه بزودي رسيدگي بفرمايند والسلام عليكم ورحمت الله .


یازار : مشگين شهر روستاي آلني دوشنبه 15 مهر 1392 | باخیش لار (0)

نطق قبل از دستور آقاي همتي در مجلس 1361

+0 به يه ن

بؤلوم :

  • مجلس شوراي اسلامي
  • دوره ۱
  • جلسه ۲۹۶

رئيس جلسه: اكبر هاشمي رفسنجاني

تاريخ: ۱۳۶۱/۰۱/۲۲

شماره روزنامه رسمي: ۱۰۸۲۴

زمان: ۰۸:۱۵ تا ۱۲:۰۰

۱ ـ اعلام رسميت جلسه و تلاوت آباتي از كلام‌الله مجيد.

رئيس ـ بسم الله الرحمن الرحيم، جلسه با حضور ۱۸۵ نفر رسمي است. دستور جلسه قرائت شود.

منشي ـ بسم الله الرحن الرحيم. دستور جلسه دويست و نود و ششم روز يكشنبه بيست و دوم فروردين ماه ۱۳۶۱ هجري شمسي، مطابق با شانزدهم جمادي‌الثاني ۱۴۰۲ هجري قمري.

۱ـ تلاوت كلام الله مجيد.

۲ـ نطقهاي قبل از دستور.

۳ـ گزارش شور دوم كميسيون آموزش و پرورش در خصوص تفويض اختيار نماينده شوراي انقلاب به نماينده آموزش و پرورش در شوراي مركزي نهضت سوادآموزي.

۴ـ گزارش شور اول كميسيونهاي استخدام و اقتصاد و دارائي در خصوص لايحه راجع به تعيين حداكثر حقوق بازنشستگي و وظيفه كاركنان دولت و مشمولين صندوق تأمين اجتماعي.

۵ـ گزارش شور اول كميسيون كشاورزي در خصوص لايحه راجع به انتقال يكهزار و يكصد و هشتاد و شش قلم اموال منقول

و غير منقول سازمان حفظ نباتات به شركت هواپيمائي خدمات ويژه.

۶ـ گزارش شور دوم كميسيونهاي امور اداري و استخدام، برنامه و بودجه و امور اقتصادي و دارائي در خصوص لايحه راجع به الحاق يك تبصره به لايحه قانوني سابقه خدمت محكومان سياسي مصوب ۱۳۵۸/۵/۸ شوراي انقلاب جمهوري اسلامي ايران.

۷ـ گزارش شور اول كميسيونهاي قضائي و مسكن و شهرسازي در خصوص طرح قانوني روابط مؤجر و مستأجر.

۸ ـ بيانات آقاي دكتر روحاني نماينده مجلس شوراي اسلامي در سازمان صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران پيرامون مسائل مربوط.

۹ ـ گزارش كميسيون تحقيق در خصوص پرونده انتخاباتي آقاي علي مهيمي از شهرستان كهنوج.

۱۰ـ اعلام اسامي غائبين و ديرآمدگان جلسه.

۱۱ـ اعلام ختم جلسه و تاريخ و برنامه جلسه بعد.

رئيس ـ تلاوت كلام الله مجيد را شروع كنيد.

۲ـ بيانات قبل از دستور آقايان همتي، خلخالي، محمدي.

رئيس ـ سخنرانان قبل از دستور را دعوت كنيد.

منشي ـ آقاي همتي نماينده مشكين شهر.

همتي ـ بسم الله الرحمن الرحيم. درود به رهبر كبير و بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران سلام بر ايثارگران و رزمندگان كفر ستيز و عشاق شهادت. رحمت خدا به روان پاك شهيدان راه حق و لعنت و غضب الهي بر شيطان بزرگ آمريكا و اذنابش به ويژه صدام كافر و سلطه‌گران مستكبر سرتاسر جهان. يكي از ويژگيهاي خاص رسول خدا و امت مرحكومه كه خداوند متعال به صراحت از آن ياد كرده است اين بود كه پيامبر خدا و امت با آن همه مشكلات اقتصادي و گرفتاريهاي زياد بر عليه كفر و استكبار به شدت مبارزه ميكردند و يا تحمل شديدترين مصائب در همه ابعاد زندگي چون كوه استوار ايستاده و جزئي‌ترين هراسي از دشمن به خود راه نميدادند. درعين حال مهرباني و رحمت و عاطفه بين خود مسلمانان به حد اعلي حكمفرما بود و سنگرهاي مبارزه آنان محل عبادت، ركوع و سجود و مناجات با خدا و سيماي ايمان در پيشاني آنها آشكار بود و با همين روش خاص بر كفر جهاني غالب و پيروز گرديدند و پرچم لااله‌الاالله را در حساسترين نقاط جهان به اهتزاز درآوردند در مقايسه انقلاب اسلامي امت ما به رهبري امام روحي فداه با صدر اسلام جاي ترديد نيست كه اين جامعه اسلامي بپاخاسته نيز حتماً بر شيطان بزرگ و شيطانهاي ديگر و صدام كار فائق و غالب خواهند آمد. رهبر ما روح خدا چون جد بزرگوارش در مقابل كفر پيشاپيش امت خود استوار ايستاده و سر صلح و سازش با متجاوزين مزدور را ندارد و جانبازان اسلام تا بيرون راندن عمال كفر و دشمنان اسلام از خاك مقدسمان و سرنگوني صدام كافر از پا نخواهند نشست و آن روز نزديك است و اين است و پيروان امام است كه همچون ايثازگران صدر اسلام تمام هستي‌شان را در طبق اخلاص گذارده، ايثارگرانه سيل كمكهاي خود را از هر حيث به جبهه‌ها سرازير مي‌كنند كه قابل تقدير است و اين سي‌وشش ميليون جمعيت است كه در درون كشور ريشه‌هاي منافقين خائن و مزدوران ابرشيطانهاي جهان را با همكاري پاسداران عزيز و نيروهاي انتظامي از بيخ و بن مي‌كنند و هزاران ايثارگريها و فداكاريهاي ديگر و اين است معني «اشداء علي الكفار رحماء بينهم» تعجب اينجا است كه چرا سربازان عراقي خود را به كشتن ميدهند و چرا براي صدام مزدور و عامل آمريكا با برادران مسلمان ايراني خود مي‌جنگند؟ چرا آتش سلاحها را به سوي اسرائيل غاصب و دشمن اصلي اسلام نمي‌گيرند؟ چرا حكام مرتجع منطقه قدرت نظامي‌شان را بر عليه صهيونيزم بكار نميبرند. آيا ملت برادر عرب نميدانند شاه حسين، شاه خالد، شاه حسن، نامبارك، نوكران سرسپرده آمريكا هستند؟ زهي تأسف. مطلب ديگر با تشكر و تقدير از دولت مكتبي جمهوري اسلامي كه براستي شبانه‌روز با تلاش خستگي ناپذير گامهاي بسيار مؤثري در رفاه مردم بويژه مستضعفين و روستائيان زحمت‌كش برداشته است. پيشنهاد ميكنم براي جلوگيري از هجرت روستائيان بيشتر بودجه‌هاي سال ۶۱ را دولت اختصاص دهد به تأسيس كارگاهها و كارخانه‌ها و واحدهاي توليدي در شهرستانها و دهستانهاي دور دست و كوچك.

دانشكده‌ها را به شهرستانها ببرند. چون هر دانشجوئي بعد از گرفتن مدرك تحصيلي اقوام و فاميلهاي خود را ناچاراً به سوي تهران و شهرستانها و شهرهائي مثل تهران ميكشند و در ضمن امكان تحصيل براي همه كس در مركز و يا استانها ميسر نيست.

در مشكين‌شهر و امثال آنجا حداقل پنج ماه بيكاري كه بدترين بيماري است بعلت سرما و برف حكمفرما است. مردم در قهوه‌خانه‌ها ناچاراً جمع مي‌شوند و نيروي عظيم انساني چنين مناطق به مدت پنج، شش ماه در سال به هدر ميرود. استدعا اين است دولت مكتبي ما كارگاههائي از قبيل پشم‌شوئي كه مناسب‌ترين منطقه براي اين كار همين مشكين‌شهر و امثال آنجا است درست كنند. ريسندگي، دامداري، مرغداري كه براي نمونه حتي يك مؤسسه توليدي در شهر ما و روستاهاي ما وجود ندارد. اكثر روستاها راه ندارد. امكانات بيشتري در اختيار اداره راه و جهاد سازندگي بگذارند. از سال ۵۸ طرحهاي سد خاكي در نظر بود و دو سد خاكي در شرف اقدام. يكبار جواب دادند طرح غلط بوده است. مجدداً در دست مطالعه قرار گرفته است. استدعا دارم اين طرحها از مرز مطالعه در آغاز سال ۶۱ به مرحله اجرا درآيد. مسأله برق مهمترين مسأله است، كه قرار بود لااقل چهارده روستا براي اولين بار در روستاهاي ما تا آخر سال جاري يعني سال ۶۰ زير پوشش قرار گيرد. متأسفانه از اين نعمت بهره‌گيري حاصل نشد. اميدوارم و عده‌ها را جامه عمل بپوشانند و كار سال ۶۰ را به حساب سال ۱۳۶۱ نگذارند. ضمن تشكرا ز مسوولين نهادها و ادارات مشكين شهر مخصوصاً مردم غيور و حزب‌اللهي منطقه و پيروان راستين خط امام كه نسبت به سهم خود شهيدان و معلولان زيادي در راه اسلام و انقلاب از خود داده‌اند و با عرض تبريك و تسليت به خانواده‌هاي شهداي اخير كه در حمله فتح‌المبين نسبتاً عدة زيادي از برادران جوان ما و نور چشمان ما شهيد شدند و ضمن عرض تبريك و تسليت به جانبازيهاي شهداي فتح‌المبين دشت مغان و برادران عشاير محترم كه اميدوارم مسؤولين امور و دولت به آن برادران عشاير ما هم توجه بيشتري داشته باشند. اين فرزندان عزيز اسلام كه در تمام مراحل خدمت كرده‌اند و از هيچگونه فداكاري و ايثار در راه انقلاب مقدس اسلامي دريغ ندارند. انتظار دارم آن برادران نيز صبر و تحملشان بيشتر باشد و هميشه هم همينطور هستند. اميدوارم منتظر باشند كه دولت جمهوري اسلامي و نگران نباشند كه بعد از مسأله جنگ كه مهمترين مسأله براي همه افراد ايراني است به مشكلات آنها هم كاملا خواهند رسيد. باز از دولتمردان عزيزمان كه براستي دولتي اسلامي هستند سپاسگزارم كه از بدو پيروزي بر طاغوت كارهاي زيادي در اين مدت كم با اين همه مشكلات و گرفتاريهائي كه در طول اين مدت سه سال و اندي كه انجام داده‌اند واقعاً قابل مقايسه نيست با كارهائي كه در مدت پنجاه سال سلطنت منحوس پهلوي براي روستاها كار شده بود يا هيچ نشده بود يعني در مدت اين انقلاب كه مدتش كم است كارهاي زيادي شده است. اميدوارم با اين همه مشكلاتي كه مواجه بودند، كارها را انجام دادند و دارند انجام ميدهند، تقاضا ميكنم در سال ۶۱ هم سازندگي و عمران و آبادي و هم محلهاي بازديد خودشان را از شهرستانها و روستاهاي آخر مرز به طرف مركز شروع كنند. يكي از گلايه‌هايئي كه مردم اين مناطق ما دارند، اين است كه دولتمردان عزيز ما به طرفهاي آنها اصلا قدم برنميدارند. بازديد به عمل نمي‌آورند. از نزديك نمي‌بينند كه مشكلات آنجاها چيست و جاي گلايه هم هست. اميدواريم بعد از اين يعني در سال ۶۱، البته خيلي موونه نميخواهد ديدن از تبريز يا از كرمان يا مثلا شهرهاي اصفهان يا استانها. به اين جاهاي محروم هم تشريف ببرند و مشكلات و ضروريات مردم از نزديك لمس كنند و بدانند كه آنها چه مشكلاتي دارند. (رئيس ـ دو دقيقه وقت داريد) پس من تمام ميكنم. مسائل ديگري داشتم كه ديگر فعلا مزاحم نميشوم، تنها يك جمله ميگويم آن هم مسألة تلويزيون است كه همزمان با اين پيروزيها متأسفانه تلويزيون منطقه ما قطع شده بود و بجاي برنامه‌هاي ايراني برنامه‌هاي باكو را نشان ميداد كه روحاني كارتوني درست كرده بودند و با يك زن لختي نمايش ميدادند. در طول اين مدت واقعاً مردم خيلي به ستوه آمده بودند كه اين مشكل هميشه هست و اميدوارم كه ان‌شاءالله به رفع مشكل بپردازند. والسلام عليكم و رحمه‌الله (دو دقيقه از وقتم را به آقاي خلخالي ميدهم.)


یازار : مشگين شهر روستاي آلني دوشنبه 15 مهر 1392 | باخیش لار (0)

در تاريخ مجالس شوراي ملي ايران كه قبل از انقلاب اسلامي برگزار شده بود در مجموع اعتبارنامه 32 نماينده به تصويب نرسيد كه نخستين آن‌ها «دكتر ميرزا محمدخان مصدق السلطنه» نماينده اصفهان بود كه به علت كمي سن، اعتبارنامه‌اش رد شد و مجلس چهارم شوراي ملي با رد هشت اعتبارنامه در اين زمينه ركورد دار بود. (پرتال جامع علوم انساني، سايت پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي).
پس از پيروزي انقلاب اسلامي نيز، 12 نماينده نخستين مجلس شوراي اسلامي همچون رحمان دادمان، خسرو قشقايي، حسن بهروزيه، احمد مدني، ابوالقاسم حسينجاني و كريم سنجابي در خرداد سال 59، نتوانستند از اين ايستگاه عبور كنند.
شايد يكي از پيچيده ترين آنها ، بررسي و رد اعتبارنانه آقاي حسن بهروزيه مي باشد.
در اين وبلاق سعي شده مطالبي از دوره اول مجلس شوراي اسلامي و شرح آن ماجرا به سمع و نظر دوستان رسانده شود. از توجه و راهنمائيهاي شما سپاسگزارم.
gardash44@gmail.com

آنا یارپاق

آرشیو

ایلگی

آختاریش

 

بؤلوم لر

 

یولداش لار

سون یازیلار

آقاي احمد همتي مشگيني و ماجراي حسن بهروزيه

آقاي آيت الله مدني ، آيت الله قدوسي، آيت الله مشكيني و اعتبارنامه حسن بهروزيه

پيگيري ماجراي قتل آقايان سهراب عيسي لو- فرهاد بايرامي - رستم عيسي لو

آيت الله مشكيني و دفاعيات حسن بهروزيه قسمت 1

ماجراي يداله نصرتي و حسن بهروزيه و آقاي احمد همتي مشكيني و آيت الله مشكيني

اعتبارنامه نماينده مردم مشگين شهر و آقاي فيض مشكيني

دفاعيات آقاي احمد همتي مشكيني

ساوالان

نطق نماينده مشگين شهر در سال 1360 (مشگين شهر نياز به طبيب و جراح دارد)

نطق قبل از دستور آقاي همتي در مجلس 1361

وفات مادر مكرمه نماينده مشگين شهر سال 1361

تذكر نماينده مشكين شهر به وزارت راه و ترابري خرداد 1361

احمد همتي نماينده 4 دوره اول مشگينشهر

نماينده 4 دوره اول مجلس شوراي اسلامي از حوزه مشگين شهر

آرشيو

مهر 1392

باغلانتی لار

نماينده مشگين شهر

نماينده مشگين شهر

سایغاج

ایندی بلاق دا :
بو گونون گؤروشو :
دونه نین گؤروشو :
بو آیین گؤروشو :
بوتون گؤروش لر :
یازی لار :
باخیش لار :
یئنیله مه چاغی :

ایمکان لار

RSS 2.0